اختلال رویاپردازی ناسازگار یک وضعیت روانپزشکی است که اولین بار توسط پروفسور الایزر سومر از دانشگاه هیفا شناسایی شد. رویاپردازی یا خیال پردازی ناسازگار موجب افسردگی شدید می شود و شخص را از زندگی واقعی خود دور می کند. بسیاری از رویدادهای واقعی زندگی، رویاهای روزانه را به وجود می آورند. این رویداد ها عبارتند از :
- موضوعات مکالمه
- محرک های حسی مانند صدا یا بو
- تجربیات فیزیکی
این اختلال بخشی از نسخه جدید راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-V) نیست و هیچ درمان رسمی ندارد اما برخی از کارشناسان می گویند این یک اختلال واقعی است که می تواند اثرات واقعی بر زندگی روزمره فرد داشته باشد. همراه کافه پزشکی باشید
آنچه در این پست کافه پزشکی خواهید دید
علائم رویاپردازی ناسازگار
فردی که تمایل به رویاپردازی در روزمره دارد، ممکن است یک یا چند نشانه داشته باشد، اما لزوما همه آنها با هم وجود ندارد. علائم معمول عبارتند از:
- رویاپردازی تخیلی بسیار واضح با شخصیت خود و دیگر ویژگی های شگفت انگیز داستان مانند
- رویاپردازی بر اساس حوادث زندگی واقعی صورت می گیرد
- دشواری در به پایان رساندن وظایف روزمره
- مشکل خواب شبانه
- تمایل قاطعانه برای ادامه افکار پوچ
- انجام حرکات تکراری روزمره
- زمزمه و صحبت کردن در هنگام افکار پوچ
- دوره های طولانی رویاپردازی (چند دقیقه تا چند ساعت)
کارشناسان هنوز مطمئن نیستند که چه چیزی موجب رویاپردازی ناسازگار می شود.
آیا پزشک میتواند افکار پوچ را تشخیص دهد؟
هیچ روش استانداردی برای تشخیص افکار پوچ وجود ندارد. سومر رویاپردازی ناسازگار (MDS) را پیشنهاد داد. این مقیاس می تواند تعیین کند که آیا شخص رویاپردازی را توسعه می دهد یا خیر.
MDS یک مقیاس ۱۴ بخشی است و این پنج ویژگی کلیدی رویاپردازی را نمره دهی می کند:
- محتوای و کیفیت (جزئیات) رویاها
- توانایی فرد برای کنترل رویاهای خود
- میزان ناراحتی ناشی از خیال پردازی
- میزان مزایای فرد از خیال پردازی
- چقدر با توانایی فرد برای انجام فعالیت های روزمره تداخل می کند
سومر می گوید :
رویاپردازی ناسازگار یک اختلال روانشناسی نیست؛ زیرا افرادی که خیال پردازی می کنند متوجه و آگاه هستند که خیالشان واقعی نیست.
آیا رویاپردازی ناسازگار باعث ایجاد شرایط دیگری می شود؟
بعضی از افرادی که خیال پردازی را تجربه می کنند موارد زیر را نیز تجربه می کنند:
- اختلال بیش فعالی کمبود توجه (ADHD)
- افسردگی
- اختلال وسواس فکری (OCD)
هنوز درک نشده است که چگونه این اختلالات مربوط به رویاپردازی ناسازگار است.
رویاپردازی ناسازگار چگونه درمان می شود؟
هیچ درمان رسمی برای این شرایط وجود ندارد. در یک تحقیق، محققان فلووکسامین را در کمک به کنترل روزافزون در مبارزه با افسردگی، موثر دانستند.
این دارو یک درمان معمول برای OCD است.
چشم انداز رویاپردازی ناسازگار
خیال پردازی می تواند بر زندگی روزمره تأثیر بگذارد.
پیوستن به یک گروه پشتیبانی برای یادگیری درباره اینکه چگونه دیگران با اختلال خود مقابله کرده اند، ممکن است برای شما آرامش روزافزون را در حین خیال پردازی راحت تر کند. چندین فروم آنلاین برای اختلال رویاپردازی ناسازگار وجود دارد، از جمله Daydream In Blue و Wild Minds Network.
منبع : healthline.com | ترجمه اختصاصی کافه پزشکی
این بیماری تمام زندگی من رو تحت تاثیر خودش قرار داده و واقعا نمیدونم چطور خلاص شم از اون
به پزشک مراجعه کنید و روند درمان رو طی کنید
والا منم همینطورم نمیدونم چیکار کنم ، سه ساله میخوام ترکش کنم اما هنوز نتونستم.
اگر روانکاوی روی رفتار شما تاثیرگذار نباشد، دارودرمانی می تواند به شما در بهبود شرایط کمک کند
پس حتما به پزشک مراجعه کنید
سلام به چه متخصصی مراجعه کنیم درمان دارویی شامل چه چیزهایی است
سلام کاربر ارجمند
به پزشک متخصص روانپزشکی مراجعه نمایید
ایشون راهنماییتون می کنند
سلام
من این مشکل رو از زمانی که ۱۳ ۱۴سال داشتم با من بوده تا به الان که ۲۵سالمه
حتی مشاور مدرسه به مادرم گفت پسر شما تو هَپَروته
فکر کنم من این بیماری روانیو دارم
زندگیمو داره نابود میکنه
از همه جوانب مغزم تو فشاره
هیچ کاری نمیتونم بکنم
به کدوم پزشک باید مراجعه کنم اول؟
اگر میتونید کمکم کنید بهم ایمیل بزنید
heydari2318@gmail.com
من از وقتی که بچه بودم این اختلال را داشتم همواره دور اتاق راه میرفتم ورویاپردازی میکردم به سختی میتوانستم تمرکز کنم یا شبها بخوابم سر کلاس یاد چیزی میافتادم وبی دلیل میخندیدم و بچه های کلاس هم مسخرم میکردم اخر سرهم ترک تحصیل کردم و الان بیشتر از ۱۰سال است که خونه نشین هستم و رویاپردازی میکنم
جناب پوریا سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
منم دقیقا همینطور بودم از ۱۲ سالگی تقریبا تا ۲۱ سالگی همه روش درمان هم استفاده کردم و بدتر شدم و هنوز بیشتر وقتا این مشکل رو دارم ولی تنها چیزی که کمک میکنه به آدم حرف زدن با کسیه که بتونی باهاش دردو دل کنی و خوشحالت کنه و اونم حرفایی بزنه که دوست داشته باشی (لذت ببری از مکالمه و توجه به حرفاش باعث میشه فکر نکنی حرف زدن با اون فرد نه (هرکسی) و سعی کنی مشغول باشی یه کاری بکنی مثل کار کردن ورزش هرکار که فکر نکنی. باید امتحان کنی دقیقا چی مشغولت میکنه تا فکر نکنی ولی همیشه هم نمیشه یه کاری کرد تا مشغول باشی پس باهاش کنار بیا
سلام وقتی رویاپردازی همراه با سایر مشکلات مثل افت تحصیلی، مشکل در ارتباط و روابط اجتماعی و یا علائم دیگه مثل افسردگی یا وسواس همراه باشه یا حتی خودش ممکنه به تنهایی باشه، درواقع اختلال نقص توجه یا همون ADD هست که ADHD هم میشه گفت چون مغز بیش فعال میشه و توجه و تمرکز و ارتباط با دنیای واقعی خیلی کم میشه آدم با رویاپردازی حال بهتری داره، من خیلی دیر و در سن ۳۲ سالگی متوجه این موضوع شدم چون دکترها به سختی تشخیص دادن ولی با مصرف داروی بیش فعالی _نقص توجه دارم بهتر میشم ، رویاپردازی زیاد از حد، چیزی نیست جز ADD
سلام کاربر ارجمند
سپاسگزاریم از اشتراک گذاری تجربیات شخصی شما
سلام
من یک نوجوان ۱۴ ساله هستم
واقعا درگیر این بیماری شدم و کل زندگیم درگیر شده
اولش فکر میکردم چیز عادی باشه که بخواهم رویا پردازی کنم بهم حس آرامش میداد ولی از حد عادیش گذشت بدون اینکه بفهمم به خودم میام و میبینم ربع ساعته توی عالم دیگه هستم و اونقدر احساساتم توی رویا پردازی قویه که باهاشون میگم و میخندم گریه میکنم
نمیدونم چیکار کنم و از همه محم تر نمیدونم چجوری به خانوادم بگم که همچین مشکلی رو دارم معمولا سگال پیچم میکنن و دلایلش رو میخواهند
میخام رویا پردازی و زندگی کردن توی یک دنیای خیالی رو تموم کنم ولی نمیدونم چجوری
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
بله درسته می تونه بیش فعالی باشه اما در برخی موارد میتونه وسواس فکری هم بعدا بدنبال داشته باشه
سلام
چه دارو هایی برای ADD مصرف کردید ؟
واقعا درکش واسه بقیه سخته
وقتی در ذهنت با کسی زندگی کنی بعدش بخای به زندگی خودت برگردی
بنظر میرسه هیچ راه درمانی نیست
ایاکسی هست که بتونه کمک کنه
سلام من عین این مشکل رو دارم کسی هست راهنمایی کنه
من هروز یک خیال پردازی رو تکرار میکنم و از اتفاقات زندگیم الهام میگیرم و داستان خودم رو درست میکنم و این اتفاق هروز میفته و حس میکنم دارم از دنیای واقعی خارم میشم و هروزم بیشتر میشه، واقعا نمیدونم باید چکار کنم
بله این بیماری واقعا سخته منم دقیقا مثل شماهستم احساس میکنم تموم زندگیم رو از من گرفته کاش روی این بیماریه مهم تحقیقات بیشتری میشد و راهکار های درمانی خوبی براش میزاشتن چون واقعا وحشتناکه درواقع قربانیان این بیماره اصلا زندگی نمیکنن
من ۳۹ سالمه و این رویای لامصب تمام زندگیم رو با وجود استعدادهای فراوان به نتبودی کشوند .حتی مهاجرت هم چاره کاد نبود تمام مدت زندگیم به خیال و زندگی در رویا میگذره .حیف که با این بیماری مبتدا هستم
من ۳۸ سالمه و از زمانی که یادم میاد درگیر این مشکل بودم. این اختلال در طول زندگیم از خیلی موفقیت هایی که میتونستم با تلاش و تمرکز بهشون برسم محرومم کرد ولی در هر صورت تونستم بهش فائق بیام. چیزی که مطمئنم بیشترین کمک رو بهم کرد این بود که به دلیل ابتلا به افسردگی و حملات پنیک به روانپزشک مراجعه کردم و در نتیجه داروهایی مثل سیتالوپرام گرفتم و هنوز هم با دز کم مصرف میکنم که تاثیر بسیار مثبتی در کل زندگیم گذاشته به طوری که نسبت به خیلی از مسائل روانی و رفتاری خودم آگاه شدم و دومین اتفاق مثبت هم این بود که پس از آغاز درمان نسبت به این اختلال خیالپردازی ناسازگار که سالها با خودم داشتم و اصلا یک اختلال نمی دونستمش آگاهی کسب کردم و تونستم بپذیرم که چقدر بهم آسیب میزنه و نهایتا تصمیم گرفتم که باهاش مبارزه کنم که خوشبختانه موفق به شکستش هم شدم. باور کنید که همه ما انسان ها نیاز به مراجعه به روانپزشک اون هم به صورت مستمر و منظم داریم و اگر افراد در جوامع غربی به ظاهر از جوامع ما سالم تر به نظر میان یکی از دلایل اصلیش همین امره.
سلام منم اینجوریم و سر کلاس دانشگاه با خودم میخندیدم همه فکر میکردند *** و تیمارستانی ام آبروم رفته بود منم اخراج شدم نمی تونستم درس بخونم و تمرکز نداشتم و از جمع و دانشگاه فراری بودم و از دانشگاه انصراف دادم لطفا یه گروه بزنیم و کمک به همدیگه کنیم
سلام خسته نباشید
مشکلتون رفع شد؟
میشه آیدی یا شماره چیزی بهم بدی در ارتباط باشیم منم دقیقا مثه ت ام میتونیم به هم خیلی کمک کنیم
دوست عزیز منم مثل شما و مبتلا به این مشکل هستم نه سه سال بلکه حدود ۱۲ سال و بر اساس تجربه و تلاش برای درمان خدمتتون میگم که این یه اعتیاد نیست که نیاز به ترک داشته باشه یه اختلاله که نیاز به درمان داره
سلام کاربر ارجمند
سپاس از مشارکت شما
دوست عزیز من ۱۳ساله مبتلا به رویا پردازی هستم و اما چیزی ک میخوام بگم اینه هرگز خواهش میکنم هر کسی این پیام میخونه دقت کنه هرگز ب خودتون برچسب نزنید
و اما اینو بدونید ک نظر متخصص و علمی نیاز هست جهت تشخیص و قرار نیست چون رویا پردازی میکنی بگی من این مرض دیگه رو ب هر اسمی دارم باید با تشخیص متخصص باشه و بعدش هم اینکه من تا اینجا تحقیقاتم و در نتیجه پرسش پاسخ با متخصصین به این نتیجه رسیدم که ؛رویاپردازی یک مکانیزم دفاعی هست که شخص داره و یک نوع اعتیاد هست و عادت بیشتر و شما میتونید کتاب مکانیزم دفاعی فروید بخوانید و اما این اعتیاد بسیار خطرناکه و حتی از معتاد های موادمخدر خطرناک تر هست
من یک نوجوان هستم.کسی رو دوست دارم که رویاپردازی هام فقط مربوطه به اونه و موضوعاتی که میخوام برام اتفاق بیفته با حضور اون تصور میکنم.زیاد دچار این مشکل نیستم.مثلا به اندازه ۵تا۶روز خیال پردازی میکنم و بعد به مدت یک یا دو ماه اصن اینکارو نمیکنم.اذیت هم نمیشم ازین موضوع.ولی حس میکنم با وجود مشکلات بهم ارامش میده.فقط نگرانم……. و…از اینکه تاثیری در درس خوندنم داشته باشه میترسم چون بیشتر موقع مدارس دچار این مشکل هستم.داشتم این عادت رو ترک میکردم که دوباره دیدمش….به نظرتون من دچار این بیماری ام…نظر شما چیه؟
سلام دوست گرامی
تخیل به خودی خود بیماری نیست اما اصرار ورزیدن در تخیل می تواند شما را به سمت افسردگی سوق دهد
اینکه شما تخیل خلاق و فعالی دارید و در واقع از این طریق می خواهید دلتنگی در مورد معشوق خود را برطرف کنید، همان کاری را می کنید که مغز با دیدن معشوق خود در خواب می کند تا دلتنگی را برطرف کند
بهتر است برای جلوگیری از آسیب روح و روان خود به روانشناس مراجعه کنید
سلام دوست عزیز من ٢۴ سالمه اوایل دوره نوجوانی مثل شما کسی رو دوست داشتم و اینطوری خیال پردازی میکردم که مثلا اگر دیدمش چی بگم چیکار کنم یا خودمو تو شرایطی تصور میکردم که پیش میامد و اونم اونجا بود و … الان از اون زمان بیشتر ٧-٨ سال میگذره اما این رفتار و خیال پردازی بامن مانده حتی علاقه ای دیگه به اون شخص ندارم اما خیال پردازیش هنوز باهامه و آزارم میده همین الان جلوشو بگیر وگرنه مثل یک باتلاقی میشه که مدام تورو بیشتر داخلش فرو میبره اگه جلوشو نگیری
متشکرم از اشتراک گذاری تجربیات شخصی شما
داداش این وسواس فکری هست بیشتز
این مسعله در سنین نوجوانی معمولا به دلیل یه خواسته نافرجام اتفاق میوفته و روز به روز پیشرفت میکنه این خواسته میتونه دوست داشتن یک نفر یا حتی یک رشته تحصیلی باشه که به دلیل نرسیدن به اون مسعله ما به خیال پردازی رو میاریم و کمبود اعتماد به نفس و تکرار شدن این مسعله و شکست های متوالی میتونه وضع را بد تر کنه شما هر چه زود تر به یک مشاور مراجعه کنید و این مسعله را تا قبل از اینکه حاد بشه و روی درستون یا کارتون تاثیر بگذاره حل کنید
من مشاور یا روانشناس نیستم ولی به شدت با این مسعله درگیرم و درکتون میکنم
کاربر ارجمند
سپاسگزاریم از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
منم همین مشکل رو دارم ساعت ها خیالپردازی میکنمو متوجه گذر زمان نمیشم این خیالپردازیا مث یه عادت شده ک شدیدن بهش وابسته شدم اصلن فکر اینک فکرو خیالو کنار بزارم یکم بعیده.راجب موضوع خاصی هم نیست اینک تمام اتفاقات روزمو ب شکلی ک میخام خیال میکنم .انقــــــــــــــــــــــــــدر ک بعضی اوقات تفاوت بین واقعیت و رویا و خیال رو متوجه نمیشم.و یکم مضطربم میکنه…
آریا جان مراجعه به پزشک و دریافت رهنمود می تواند مسیر درست را به شما نشان دهد و کیفیت زندگی شما را بهبود بخشد
راه دیگه ای جز رفتن به پزشک نیس واقعا !
مطمئن باشید مطالب کافه پزشکی از بهترین پایگاه های پزشکی جهان اقتباس می شوند
اگر راه درمان جدیدی ارائه شود، مطالب بروز می شوند
من با آهنگ خیالبافی میکنم و حدودا ۵سالی میشه میرم در اتاق قفل میکنم هندزفر به گوش و آهنگ میزنم و تا ۱۰ الی ۱۲ ساعت روزانه این کار انجام میدم تو این پنج سال به طور صریح میتونم بگم که ۳ سالش رو کلا خیالبافی کردم این مشکل به درسام هم خیلی آسیب زده دست خودم نیست وقتی تو واقعیت با شکست مواجه میشم و گاهی وقتی از دستم کاری نمیاد نمیتونم تحمل کنم و اینطوری خیالبافی میکنم و نمیدونم حس غریبی خیلی سردرگمم افسردگی دارم مضطربم تازه ۳ ساله پشت کنکورم و علتش هم واسه خودم واضح ولی دیگران فقط قضاوت میکنند لطفا راهنمایی کنید.
علی جان ممنون که تجربه شخصیتون رو با ما در میان گذاشتید
تیم کافه پزشکی در حال تحقیق روی این موضوع هست و به محض جمع بندی، راه خلاصی از این وضعیت تقدیم شما می شود
سلام علی منم مثل تو هستم دقیقا همین شرایط
علی جان به فکرش باش. منم کنکورم نابود شد به این دلیل و رشته و شغلی که دلم نمیخواد و دارم. الان ۳۴ سالمه و به هیچ کدوم از خواسته هام نرسیدم و همچنان در توهم زندگی می کنم. تازه امروز متوجه شدم این مشکل من فقط مال من نیست و اسم هم داره.
متشکریم از به اشتراک گذاشتن تجربیات و نظرات شخصی شما
منم دقیقااااا همینم . اینقدر سر درد میگیرم بعدش و خسته میشم که دیگ بخوامم حال هیچ کاری رو ندارم . فقط با این کار ارامشی دریافت میکنم ک هیچ چیز دیگ ای نمیتونه به وجودش بیاره
دقیقاااااا منم همینجورممممم دقیقا با همین شرایط و پشت کنکوری بودن
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
من هم دقیقا وضعیت شمارو دارم و تو خیالاتم همش به خودم برتری میدم در صورتی که تو واقعیت هیچ کس بهم توجه نمیکنه و هیچ رتبه و مقامی ندارم
ممکنه این ی راه بدن برای مقابله با کمبود عاطفی باشه درست نمیدونم ولی خیلی بده
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
دقیقا منم همینطوریم با اهنگ رویاپردازی میکنم دیگه دارم دیوونه میشم به درسام به زندگیم به همه چیم لطمه وارد شده سال دیگه ام کنکور دارم ولی هیچ تمرکزی ندارم
سپاس کاربر ارجمند
از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
سلام شرایط شما مثل من هست میشه بیشتر صحبت کنی
شما احتمالا دچار بیش فعالی و وسواس فکری هستید بدنبال درمان زیر نظر پزشک باشید احتمال خیلی زید بیش فعالید
ببینید درمورد این مشکل درمن همینقدر بگم که یک بند از این مقاله رو میخوندم و بعد شروع میکردم تو اتاق راه رفتن و تصور یه جمع خانوادگی که یک گروه روانشناس دارن از یک دوانپزشک درمورد این مشکل سوال میکنن و اوت روانپزشک داره حرفهای این مقاله رو میزنه و در بین حرفاش اشاره میکنه که من هم این مشکل رو دارم و مامات بابام رو تو جمع تصور میکنم که اینو میشنون…حقیقتش…یکم دارم از خودم میترسم من هزینه برای مراجعه به روانپزشک رو ندارم خواهش میکنم اگر راهی به ذهنتون میرسه کمکم کنید
سلام دوست گرامی
در چنین مواردی بزرگترین پزشک برای شما، خود شما هستید
طبق صحبت پروفسور سومر نیز افراد درگیر در این وضعیت، متوجه و آگاه هستند که خیالشان واقعی نیست و در واقع درگیر یک اختلال روانی نیستند
پزشک خود باشید و برای بهبود وضعیت خود قدم بردارید
این اختلال از وقتی بچه بودم به وجود اومد تقریبا ۱۰ سال میشه که تلاش کردم ترکش کنم ولی نتونستم بیشتر اوقات با آهنگ خیال پردازی می کنم تمام زندگیم بهم خورده نتونستم هیچ آشغالی بشم بعد از ۱۲ ساعت خیال پردازی در روز کم کم احساس خستگی شدید ذهنی بهت دست می ده اونجاست که احساس پوچی می کنی و آرزو می کنی ای کاش هیچ وقت زاده نمی شدی هر راهی رو انتخواب کردن رفتم پیش روانپزشک روانشاس ولی نتونستن خوب باهام ارتباط برقرار کنن اصلا تو باغ نبودن با این حساب اوضاع مشخصه باید اونقدر خیالپردازی کنیم تا بمیریم……
سلام دوست گرامی
جایگاه هر فردی در زندگی ارزشمنده و بخاطر یک مشکل نباید زندگی رو برای خودتان بی معنا کنید
امیدوارم راه حل این مشکل به زودی پیدا شود و ما نیز در حال انجام برخی اقدامات هستیم
توروخدا زودتر داریم دیوونه میشم😩
واقعا حال بدیه
سلام من دچار این بیماری بودم شما اختلال بیش فعالی داری ممکنه دچار وسواس فکری هم بشی زیر نظر دکتر درمان شو تشخیص من درسته
سلام من هم چندسالی هست که درگیر این موضوعم و فکر میکردم برای ی نوجوون کاملا طببیعیه تا اینکه موقع کنکورم رسید و من نمیتونستم بخاطرش تمرکز لازم رو داشته باشم و حتی خودمم نمیدونستم دلیلش چیه تا اینکه ی روز به ذهنم رسید شاید این واقعا یه مشکله که من از هر چیزی حتی یک اسم که نمیدونم به کی تعلق داره میتونم اینطوری تو ذهنم یک فیلم درست کنم.بعد از خوندن مطالب سایتتون و نظرات دوستان با هر خطش درک میکردم که چی پشت نوشته هاست.زندگی رو تا حد زیادی برام دردناک کرده ولی ی جورایی خیلی هم ارامش بخشه نمیدونم چرا! این اختلال از بچگی با من هست و یجوری راه فراری بود برای اینکه از زیر مشکلاتم در برم ! امیدوارم هرچه سریع تر براش درمانی پیدا بشه
سلام خانم ترانه
ممنونم که تجربیاتتون رو با ما در میان گذاشتید
انشاالله در کنار هم به راه حل مناسبی دست پیدا می کنیم
ترو به خدا یه گروه تو واتساپ یا تلگرام درست کنید فکر کنم همه ما که مشکل خیال پردازی رو داریم اگه تجربه های هم رو در اختیار همدیگه بگذاریم خیلی خوبه این مشکل منم دیونه کرده منو تبدیل به یه آدم منزوی کرده که فقط خیال پردازی میکنه همه از من فاصله گرفتن هیچ دوستی ندارم .درسم ضعیف شده تا صبح توی خواب خیال پردازی میکنم بدتر از همه اونقدر غرق در خیالاتم که حواسپرت شدم و توی جمع سوتی میدم شاید مرگ تنها راه آرامش ما باشه به امید روزی که این بیماری درمان بشن تا ما هم بتونیم مثل بقیه زندگی کنیم.
سلام امین جان
هیچوقت مرگ تنها راه آرامش نیست و هر مشکلی در پس خود راه حلی دارد
حتما تیم کافه پزشکی پیگیر این موضوع است و شما را در این باره تنها نخواهیم گذاشت
من بیست ساله این مشکلو دارم. خیلی جنگیدم که حل شه ولی نشد، خداروشکر چون برای چیزایی که میخاستم زیاد تلاش میکردم به اهدافم رسیدم و از زندگی عقب نموندم ولی واقعا خیلی رو آرامشم تاثیر گذاشته. مثلا اگه ۱۵ ساعت درس میخوندم حداقل پنج ساعتش خیالبافی بود. الآنم مطالعه آزادم دو ساعته،خیالبافی ۵،۶ ساعت و حتی بیشتر. واقعا عصبیم کرده
سلام منم دچار این اختلال بودم این اختلال بیش فعالی هست ممکنه دچار وسواس هم بشین درمانش راحته تشخیص مهمه که بهت گفتم
سلام من ۱۷ سالمه و این اختلال رو دارم و خیلی وقت هستش دقیقا نمیتونم بگم از کی شروع شده یادمه از بچگی بیشتر اوقات تنها بازی میکردم ولی میشه گفت یه بازه ای کلا به صفر رسیده بود تا دو سال اخیر که اوج گرفت
اما باز هم همه چی خوب بود تا چند وقت پیش یکم مشکل ایجاد کرد چون تایم رویا پردازیا طولانی تر بودش و چون امسال کنکوری هستم وقت زیادی براش ندارم
تصمیم گرفتم دیگه انجامش ندم و الان چند وقته که اصلا سراغش نرفتم
(من فقط وقتایی که آهنگ گوش میکنم دچارش میشم بخاطر همین دیگه آهنگ گوش نکردم و حل شد)
ولی در آینده بعد از کنکور میخوام بازم ادامش بدم
واقعا چه مشکلی داره؟ خیلیم خوبه از نظرم ..
سلام امین
با اینکه نمیدونم کی هستی و چندسالته و این داستانا ولی شرایط منم دقیقا مثل توعه… من ADHD دارم و خونوادمم خیلی بهم سخت میگیرن جوری که همه جوره منو کنترل میکنن و من احساس خفگی دارم درسام به شدت افت کرده و باعث شده شرایطم تو خونه حتی بدتر هم بشه
من خیلی به مردن فکر میکنم ولی خب به اینم فکر کن که شایدم اونور ارامش نباشه….کسی ک تا حالا ندیده شاید بهشت تازه اینی باشه که الان داریم پس بلیط یه طرفه به جایی که نمیشناسی نگیر عزیزم
سلام عسل جان ممنونیم بابت اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
صحبتتون متین و قابل احترام است
سلام منم دچار این اختلال بودم این اختلال بیش فعالی هست ممکنه دچار وسواس هم بشین درمانش راحته تشخیص مهمه که بهت گفتم
جالب بود اگر فکر نمیکنید اغراق من از بچگی گرفتار همچنین بیماری هستم و با من بزرگ شده و الان ۳۴ سال که رنج میبرم ازش درست کرده رویاپردازی بخشی از شخصیت کودک اما انگار من در حد افراطش گرفتار بودم تا همین الان که بواسطش دچار افسردگی هم شدم و صادقانه بگم اگر خودکشی نکردم تنها دلیلش همسرم هستش وگرنه که کلی خسته شدم از این مشکل ذهنم دایم دنبال موضوعات چرت و پرت و خیال بافی که باعث شده فرسنگ ها از موفقیت دور بشم…..
متشکریم از به اشتراک گذاشتن تجربیات و نظرات شخصی شما
سلام شما دچار بیش فعالی و احتمالا وسواس هستید احتمال بیش فعالی خیلی زیاده ، دنبال درمانش زیر نظر پزشک باشید تشخیص مهمه که بهت گفتم
سلام دوستان حتما این نظر رو تا اخر بخونید
. دوستان من یه نوجوون ۱۵ ساله هستم و منم به شدت درگیر این بیماری هستم به طوری ساعت ها در روز رویا پردازی میکنم و نمیتونم جلوش رو بگیرم . اما بیاید به یه دید دیگه به این مشکل نگاه کنیم :
دوستان این اصلا یه مشکل نیست یه ویژگی و هدیه ی خوبیه که به ما داده شده ، میدونم این مشکل خیلی از وقت و تمرکزتون رو میگیره و ما رو توی کار های روزمره خیلی درگیر کرده اما بیاید خوبی این بیماری رو هم نگاه کنیم مثلا اینکه این بیماری به ما قدرت تخیل و تجسم بسیار بالایی داده اگر به یه دید درست بهش نگاه کنیم میبینیم که این بیماری ما رو به شدت خلاق کرده . کسایی رو که این بیماری رو تجربه کردن میدونن که هر روزه داستان ها و ایده هایی بسیار با جزعیات و عالی به ذهنمون خطور میکنه که ما میتونیم از این ها بسیار سود ببریم . میتونیم داستان هایی که بهشون فکر میکنیم رو تبدیل به کتاب کنیم و یه نویسنده بشیم . میتونیم تخیلاتمون رو به صورت نقاشی پیاده کنیم و یک نقاش خوب بشیم . میتونیم هر روزه ایده هایی که به ذهنمون میرسه رو توی بیزینسمون پیاده کنیم و موفق بشیم و خیلی چیز های دیگه….. . ما میتونیم با استفاده از این بیماری به یه هنرمند عالی تبدیل بشیم فقط کافیه که به یه دید دیگه به این بیماری نگاه کرد . رویاپردازی بنظرم یه بیماری نیست بلکه یه هدیه از طرف خداست که به ما رسیده فقط باید طرز کنترل کردنش رو یاد بگیریم
متشکریم از به اشتراک گذاشتن تجربیات و نظرات شخصی شما
سلام دوستان عزیز
همیشه فک میکردم فقط من اینطورم تا اینکه اینجا نظرات شما رو خوندم من از بچگی این مشکلو داشتم اما کم کم تو زندگیم واضح تر و بیشتر شده مثلن شاید چن ساعت کتاب باز باشه اما من در حال خیال پردازی باشم حتی با اهنگا چن ساعت خیال پردازی میکنم و حتی داستانی ک تو ذهنم خیالپردازی میکنم تصور میکنم که ادمای داستان کنارمن و منو میبینن حتی شده به خاطر اون ادما حرف زدم و یا کاری انجام دادم ……این موضوع باعث شده خیلی منزوی باشم و تو جمع های شلوغ خجالت میکشم و نمیتونم درست ارتباط برقرار کنم …اما تو اون دنیای خیال خیلی اجتماعیم….واقعا نمیدونم چیکار کنم ….
متشکریم از به اشتراک گذاشتن تجربیات و نظرات شخصی شما
آزاد جان چیزی که مشخصه مشکل ما ریشه ای داره و باید اول ریشه ش رو بگردی پیدا کنی. شما ۱۰ ساله من از ۱۰ سالگیم شروع شده و هنوزم هست. گاهی اوقات بهتر میشم چند هفته ای و دوباره انگار تریگر لازم داره که شروع بشه. و بعد تهش همون احساس بی ارزشی و حال بهم خوردن از خودم و به فنا رفتن هر چه بیش تر عزت نفس نداشته م. تازه دوره ای دیگران فکر می کردن چون تو اتاقمم و کتاب جلومه درس می خونم و چون کنکور پزشکی قبول نشدم به پای خنگ بودن و بی استعدادیم نوشته شد. در حالی که قبل از شدت گرفتن این قضیه که از اول راهنمایی بود ( چهارم شروع شد ولی اوایل چندان مشکل ساز نبود) همه فکر می کردن ی نخبه م. بعدش انگ بی استعدادی و خلاصه تا امروز همه هر روز سرکوفت میزنن که هیچی نشدی. شغل دارم جلو دیگرانی که از اول من و نمیشناختن آدم موفقی به چشمشون میام اما برای خودم و خانواده مایه ی ننگ. اینا رو گفتم که شمایی که سنت از من کم تره زودتر بفکر خودت باشی. ریشه یابی کنی و عزت نفست رو بازسازی کنی.
متشکریم از به اشتراک گذاشتن تجربیات و نظرات شخصی شما
من هم از ۸ سالگی تا ۲۹ سالگی این مشکلو دارشتم . تا دوم راهنمایی درسخوان بودم بعد از بلوغ شدت بیشتر گرفت تاثیر بدتری در ادمه زندگی ودرس برام داشت. تقریبا ۹۵ درصد زندگیم در رویا بودم حتی موقع رانندگی و…,وضعیت من فوق حاد بود که قابل بیان نیست روانشناس هم میگفت یک عادته بده باید با یک عادت خوب جایگزین بشه که اونم به این ساده گییا نبود. ولی در آخر سر با اینکه ضررهای زیادی بهم زده بود و فرصتهای نابی را در زندگی از دست داده بودم. یک بار برای همیشه تصمیم گرفتم و این عادت و مرض را برای همیشه ترک کردم خیلی سخته اولش ولی الان اعتماد بنفس و احساس فوق العاده ای دارم قابل وصف نیست ای کاش زودتر این کار رو میکردم.
ممنونیم از به اشتراک گذاشتن تجربیات و نظرات شخصی شما
چطوری تونستین این مشکل رو حل کنین؟
بیشتر توضیح میدی ، رفیق
شما احتمالا بیش فعال هستین زیر نظر پزشک درمان شوید ممکنه وسواس هم داشته باشین
سلام برام خیلی جالب بود که افراد دیگه ای جز خودمم با این اختلال مواجه هستن من سه سال پیش وقتی برای پروژه ارشدم که رشته م مهندسی پزشکی بود تحقیق می کردم متوجه ش شدم…
اما وقتی که کلی از موقعیت هام رو از دست داده بودم شاید باورتون نشه حتی کسی که دوسم داشت و دوسش داشتم رو از خودم روندم چون بودنش تو خیال برام کافی بود و وقتی به خودم اومدم که…
اون اتفاق باعث شد کمی به خودم بیام و برخلاف ترسم کم تر رویا پردازی کنم
اما هنوز هم همراهمه مخصوصا با محرک آهنگ … که بچه هایی که دچار MALADAPTIVE DYDREAM هستن می دونن چی می گن و چه بلایی سر ما میاره…کاش یه گروه واتساپ بزنید تا دور هم باشیم و بتونیم به هم کمک کنیم…این اختلال خیلی غریبه!
سلام متشکریم از اشتراک گذاشتن تجربیات و نظرات شخصی شما
سلام، خیلی خوبه به نظرم بیاین و رویاهاتون رو اینجا بنویسید،وقتی رویاهاتون رو به اشتراک میگذارید حال بهتری دارید و به اندازه و ارزشش پی میبرید ،دوست من یک رویاپردازه ولی الان به تعادل خوبی رسیده ،با چندتا از دوستان همراه شد و همین کار رو کرد، الان بدون رویا نیست ،اما کل زمانش صرف این نمیشه ،با نوشتن و دیده شدنش جایگاه رویا رو بهتر متوجه شده
سلام متشکریم از اشتراک گذاشتن تجربیات و نظرات شخصی شما
سلام. من ۳۱ ساله هستم. این اختلال از سن خیلی کم حدود ۸ یا ۹ سالگی در من رشد کرد. این اختلال از دوران کودکی تا به امروز برای من که به شدت دچار خشم درونی و خودآزاری و استرس شدید بودم هم نجات بخش و شفابخش و هم مثل سمی کشنده و فلج کننده بوده است. زمانی که از شدت خشم بسیار زیاد ممکن بوده به دیگران یا خودم آسیب برسانم بتعث شده بود زمانی که وارد این دنیای خیالی میشوم به آرامش روحی برسم. در واقع یک تکنیک برای رسیدن به آرامش بود. اما از طرفی از دوران دبستان و رسیدن به سن بلوغ و دوران راهنمایی و دبیرستان که برای من بدترین روزهای زندگیم بوده اند باعث کند شدن و عدم تمرکز من شده بود. در حدی که همیشه در مدرسه نمرات پایین میگرفتم و نمیتوانستم سر کلاس به حرفهای معلمها و استادانم گوش بدهم. همیشه خودم رابا بقیه اعضا خانواده و همکلاسیهایم مقایسه میکردم و میکنم و خودم را کندذهن و کودن و آی کیو سطح پایین تصور میکردم. در دروس حفظیات و ریاضیات بسیار بد بوده ام اما در دروس انشا و هنر و دروس عملی کامپیوتر که تجربی هستند بسیار عملکرد خوبی داشتم. زمانی که همدانشگاهی هایم نمره ه های بالا میگرفتند من نممرات بسیار پایین میگرفتم و همیشه درسهایم را بعد از ۳ الی ۴ بار افتادن پاس میشدم اما همکلاسیهایم وقتی عملکردم را در دروس عملی میدیدند از من تعریف میکردند و به من که نمرانم بسیار کمتر بود باهوش میگفتند که برای خودم بسیار تعجب آور بود. در بین اعضای خانواده ام از همه کم هوش تر به نظر میرسم. بعد از حدود ۵ سال ارشد قبول شده ام ما نه برای ارشد نه برای کاردانی و کارشناسی هیچگاه برای شرکت در کنکور حتی یک کلمه هم مطالعه نکرده بودم. الان در دوران کارشناسی ارشد همان کندذهنی به نظر می آیم که در بچگی بودم. روزانه از صبح زود تا آخر شب بیدار هستم در طول روز حدود ۳ ساعت میخوابم و شبها تا حدود ۴ شب بیدارم. صبح ها هم ۶ صبح بیدار میشوم. اما بعد از چندین هفته هنوز موفق نشدم یک برگه از جزوه ام را مطالعه کنم. از نشستن طولانی مدت پشت کامپیوتر زانودرد و گردن درد و چشم درد شدیدی گرفته ام اما لذت رویاپردازی لذت آن دنیای خیالی رهایم نمیکند. به شوق رویاپردازی از خواب بیدار میشوم. اگر از زندگی ام حذف شود مثل حذف اکسیژن مثل نتابیدن خورشید برای بقای انسانهاست. هیچ جایگیزینی برای این شیرینی فلج کننده ندارم. بعد از چندین ساعت رویاپردازی کرخت و دچار فلج حسی و حتی گاهی جسمی میشوم. از زندگی ام عقب افتاده ام. به هیچ چیزی نرسیدم. الان ترم سوم دانشگاه هستم ولی جمع واحدهای پاس شده ام فقط دو درس است. هیچ شغل و مهارتی ندارم. از کودکی تا به الان نه دوستی داشته ام و خیلی به ندرت از خانه و حتی از اتاقم بیرون می آیم. غذا را پشت میز کامپیوترم میخورم. جمع جملاتی که با خانواده داشته ام به انگشتهای دستم میرسد. از طرفی زیر سقف این دنیای خیالی درحال جان دادن و خاک شدن در سکوت هستم. از طرفی تمایل ندارم بیرون از این دنیا زندگی کنم. دلم میخواهد از همه چیز و همه کس و خانواده ام دور باشم و جایی باشم که زمان را حس نکنم فقط و فقط تا آخر زندگی ام در این دنیا بمانم. نه زنده ام نه مرده. حتی در توانم هست که ۲۴ ساعت بشینم و خیالبافی کنم. در حالت عادی از صبح که بیدار میشوم تا آخر شب پشت میز کامپیوتر در این دنیای لذت بخش و شفادهنده روزگار میگذرانم.
سلام متشکریم از اشتراک گذاشتن تجربیات و نظرات شخصی شما
شما دچار بیش فعالی و وسواس هستین خصوصا بیش فعالی احتمالش ۹۹ درصده زیر نظر پزشک درمان بشین
سلام …من هم الان در گیر این مشکل هستم دقیقا نمیدونم اما ۲ سالی هست.نظرات رو که خوندم متوجه شدم باید جلوشو بگیرم .اما نمیدونم چجوری لطفا کمکم کنید من امسال کنکور دارم ودر موقعیت حساسی قرار دارم.خواهشا کمکم کنید…..
منم مشکل شما ها رو دارم امیدوارم بتونیم راه حلی براش پیدا کنیم
بچه ها بیاید یه گروه توی تلگرام بزنیم تا اونجا از تجربیات هم استفاده کنیم من متاسفانه بلد نیستم گروه درست کنم اگه میتونید یه گروه درست کنید و یه آیدی معرفی کنید تا ما شماره هامون رو به اون ارسال کنین.
سلام علی جان
متاسفانه این امر میسر نیست
افشای اطلاعات کاربران در وبسایت ما صورت نمی پذیرد
موفق باشید
این لینک گروه تو تلگرام هستش کسایی که خیالپردازی ناسازگار یا MD دارن تو گروهن درباره تجربیاتشون میگن کپی کنید لینکو بزنید توگوگل میاره
سلام کاربر عزیز
با عرض پوزش فراوان، متاسفانه به دلیل امکان سو استفاده از حریم خصوصی امکان درج لینک در سایت وجود ندارد
صمیمانه پوزش می طلبم
منم متاسفانه این مشکل رو دارم حتی پیش روانشناسی و مشاوره هم رفتم ولی مشکلم حل نشد روزی چندین ساعت غرق در خیالاتم هستم گاهی وقت ها خودم رو به انسان موفق در نظر میگیرم و ساعت ها سناریو های مختلفی توی ذهنم میسازم هیچکس درکم نمیکنه تبدیل به یه موجود دست پا چلفتی شدم و همه مسخرم میکنن دوست دارم از خودم دفاع کنم در برابر کسایی که مسخرم میکنن ولی نمیتونم دارم دیوونه میشم یکی از کاربرا گفته که مرگ بهترین راه برای ما بیماران md شاید حق با اون باشه.
سپاسگزاریم از اشتراک گذاری تجربیات شخصی شما
دوست گرامی مرگ هیچگاه بهترین راه نیست
زندگی پر از چالش است و تفاوت انسان و سایر مخلوقات در حل این چالش هاست
موفق باشید
خیال پردازی نقطه قوت انسان هاست
چیزی که ما رو از تمام موجودات روی زمین و شاید حتی موجودات کرات دیگه متمایز میکنه
همه انسان ها هم قوه خیال دارن اما بعضی ها نسبت به دیگران بیشتر خیال پردازی میکنن که عادیه و ما انسان ها با هم فرق داریم
بعضی ها هم افراط میکنن که موجب مشکلاتی در زندگیشون میشه و به شکل یک بیماری بروز میشه که حل شدنیه
اما متاسفانه این نقطه قوت برای برخی ها از حد و مرز افراط هم میگذره و تبدیل به منجلابی میشه که نه تنها کل زندگی فعلیشون بلکه آیندشون رو هم به نیستی میکشه و امکان درمانش به این سادگیا نیست
مثل معتادی که هرچقد بخواد مواد داره، همیشه هم تو اتاق در بستت و هیچکسی بهش سر نمیزنه حالا باید بیادو ترک کنه
من شخصا تو این منجلاب گیر کردم و درسو دانشگاهمم به شدت از این شرایط آسیب دیده اما دیگه مصمم شدم که خودم رو درمان کنم
از تیم کافه پزشکی هم درخواست دارم اگه امکانش هست یک صفحه باز کنن که بتونیم تجربیاتمون رو بیان کنیم و با هم گفتگو کنیم
متاسفانه اکثر روانشناس ها حتی اسم این مشکل رو نشنیدن
سلام سعید عزیز
ممنونیم از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
تیم کافه پزشکی حتما به فکر وضعیت این اختلال هست و تمام توان خود را در جهت ایجاد راه حل و درمان به کار گرفته است
سلام، اگه راه درمانی پیدا کردین، چطوری قراره اطلاع بدین؟ من از اول میتونستم افکارم رو کنترل کنم ولی از وقتی کرونا اومد و خونه نشین شدم بعد از دیدن دو تا فیلم فانتزی، تخیلی و هیجانی به شدت حس پوچی و افسردگی میکنم چون نمیتونم توی دنیای اون فیلما به شکل واقعی باشم و نمیدونم چیکار کنم
سلام کاربر گرامی
ایمیل هایی که در قسمت نظرات ثبت می شوند، راه ارتباطی ما برای ارائه اطلاعات جدید اعم از راه درمان هستند
خواهشمندیم ایمیل خود را به صورت صحیح ثبت نمایید
لطفا به من هم اطلاع بدید
سلام دقیقا منم مثل شما هستم انقدر خیال پردازی میکنم اصلا نمیتونم درس بخونم کتابامو میزارم جلوم شروع میکنم به خوندن یهو میرم تو فکر میبینم یه صفحه هم نخوندم نمیدونم چیکار کنم آیدی تلگرام من اینه اگه کسی هست که درمان شده یا تونسته ترک کنه ممنون میشم که تجربش رو با من به اشتراک بگذاره
سلام دوست گرامی
ممنونیم از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
به دلیل حفاظت از حریم خصوصی، ارائه اطلاعات شخصی در کافه پزشکی صورت نمی پذیرد
پوزش می طلبیم
شما دجار بیش فعالی هستین منم همینطور بودم زیر نظر دکتر درمان بشین بیش فعالی حتمیه
سلام من هم به این بیماری دچارم و نمی تونم هم به خوانوادهم بگم لطفا راه خود درمانی رو.داخل سایت بگذارید کارم به جایی کشیده که صبح تا شب میخوابم تا خیال پردازی کنم
سلام کاربر گرامی
ممنونیم از مشارکت شما
حتما به فکر شما خواهیم بود
سلام
من یه نوجوان هستم. من این رویاپردازی رو ۶ ساله دارم ولی خب لطمه ای بهم نزده. برای مثال من میتونم کنترل کنم افکارمو. و واقعا لطمه تا الان به زندگیم نزده و من همیشه شاگرد اول بودم. الانم تا ۵ ماه بود که اینکار رو گذاشته بودم کنار ولی یه سوال ازتون داشتم. من الان یسری مشکلاتی توی زندگیم دارم که باعث ایجاد افسردگی و استرس وحشتناک در من شده در حدی که خیلی اوقات برای خودم ارزوی مرگ میکنم. بنظرتون اگه من ازین رویاپردازیا استفاده کنم(و کنترلشون کنم که بیشتر از حد نشن و به زندگیم لطمه نزن) و کمی استرسم رو کاهش بدم کار غلطیه؟ دیدن روانشناس و مشاور برای حل مشکل من غیر ممکنه. ممنون میشم جواب بدید🙏
سلام دوست گرامی
دادن چنین توصیه ای در تخصص ما نیست
هیچ مانعی نباید شما را از رفتن نزد پزشک منع کند
حتما برای رفع مشکل به پزشک متخصص مراجعه نمایید
سلام به همگی. من از بچگی به همین اختلال مبتلا بودم. برادرم هم مثل من بود اما اون بلافاصله بعد از رسیدن به سن نوجوونی این رفتارش متوقف شد. ولی من با اینکه ۱۸ سالمه هنوز نتونستم از شرش خلاص شم. و خیلی عذاب میکشم. فکر میکردم منم وقتی بزرگ شم همه چی هود به خود تموم شه و از بین بره اما دیدم که اینجوری نیست. و واقعا احساس درماندگی میکنم که چی میشه اگه تا ابد گرفتار این وضع بمونم. خانوادهام هم هیچ حمایتی نمیکنن در اینباره.
کسایی که مثل من به اختلال خیالپردازی نابهنجار مبتلان کاملا میفهمن چی میگم. اینکه دیدن فیلم و سریال، کتاب یا آهنگ چه بلایی میتونه سر ما بیاره:)))
علاوه بر اون شکست های توی زندگی. من چندوقت پیش یه اتفاق ناگواری برام افتاد و این موجب شد که دوباره این اختلال عود کنه. هزاربار اون اتفاق رو تو ذهنم ساختم و تغییرش دادم تا به شکلی که من میخواستم دربیاد.
تجربه شخصی من میگه که بیکاری هم خیلی موثره تو این مورد. من خودم تا وقتی که درگیر درس و اینا بودم. کمتر میرسیدم خیالپردازی کنم ولی وقت اوقات فراغت، ساعت ها سرگرم خیال پردازی میشدم. بدی این خیالپردازی ها هم اینه که هیچوقت ازش سیر نمیشی بلکه هرچقدر بیشتر انجامش بدی بیشتر توش غرق میشی و رها کردنش برات سخت تر میشه.
خیلی وقته میخوام ترک کنم اما از ترک اعتیاد هم سختتره:))) بخصوص برای منی که از بچگی گرفتارش بودم و حالا بخشی از وجودم شده.
هرکی که تونسته ترک کنه و پاکه تورو خدا دست مارو هم بگیره:)))))
ممنونیم از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
دقیقا من رو توصیف کردی،من از بچگی همش توی تنهایی رویاپردازی و خیالپردازی به این شکل دارم،و الانم که ۲۰ سالمه بخشی یا بیشتر وجود من رو تشکیل داده،توی رویاهام خودمو با ادمی که دوسش داشتم و الان اصلا نمیبیمنش توی سناریو های مختلف تصور میکنم سناریو ها هم از هر فیلمی که میبینم سر چشمه میگیره و محرک اصلیشم اهنگ هست،و باید بگم بعد از ۲۰ سال تازه الان متوجه شدم که این یه اختتلال هست،و چجوری فهمیدم؟من بیشتر اوقات میل به تنهایی و همینکار دارم و پدرم من رو در حال دویدن توی خونه دید و رسما متعجب شد منم از همونموقع تا الان دارم از خودم میپرسم نکنه واقعا بیماری دارم و نمیدونم؟چون این کار برای من لذت بخشه و اگه نباشه رسما زندگی من هیچی نیست توش با این شرایطی که دارم.واسه همین اومدم تحقیق کنم با این توصیفاتی که کردم منم این مشکل رو دارم؟؟؟
من تقریبا از بچگی این مشکل رو دارم
اما هی روز به روز شدید تر میشه و واقعا نمیدونم چیکار کنم لطفا کمکم کنید😭
شما دچار بیش فعالی هستین زیر نظر پزشک درمان بشین منم اینطوری بودم خیلی سخته
سلام
این مشمل با منم هست درست وقتی مه کنکورم شروع شد
من واقعا میدونم این مشکل چطور به وجود اومده در من
من آدم کمال گرایی بودم تا یه سنی سعی میکردم توی هر کاری بهترین خودم باشم
نه این که بگم درس خون بودم در حد بالا و رتبه اولا نه
من خودمو قبول داشتم و دوست داشتم اطرافیانم بهم احترام میزاشتن و من سعی میکردم که همه را راضی نگه دارم از خودم
ولی از زمان کنکور یه چیزی خیلی بزرگ شد
درس خوندن
کاری که من بهش در حد یه چیز عادی نگاه میکردم شد خدا همه مشغول اون شدن و پر از رقابت شد اطرافم و من عقب افتادم و ترد شدم
و مجبودر به خیال کردن خودم در بهترین جاها و مکان ها یی که حتی تو خوابم فکرشو نمیکردم 😂
الان رفتم دانشگاه اما نمیدونم چی دلم می خواد اصلا نمیدونم جام درست هست یا نه
دلم برای نازنین قدیم تنگ شده….
دلم تنهایی می خواد
شاید باورتون نشه بعضی وقتا انقدر تو خیالبافی غرق میشم که میبینم دارم گریه میکنم یا دارم مثل یه خاننده بالای سن بهترینو اجرا میکنم 😂
و از این میترسم که کسی منو ببینه تو اون حالت چون حتی خودم حال خودمو درک نمیکنم
به نظر من ریشه این بیماری از اینه که کم دیده میشیم و بمرور کم اهمیت میشیم
و برای فرار از دردا و مشکلاتمون به اون پناه میبریم مثل یه مواد
من حتما پیش یه پزشک میرم امیدوارم ههمون درمان بشیم
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
سام من هم به این اختلال درگیر هستم خواهش میکنم کمکم کنید
سپاس از مشارکت شما
سلام
منم خیال پردازی می کنم واقعا خیلی خیلی بد هست اصلا نمی تونم درس بخونم امتحانام داره شروع میشه😭😭 چند بار هم تلاش کردم که خیال پردازی نکنم و فکر می کنم خوب بود اما باز هم حداقل در روز یک بار این خیال پردازی ها میان داخل ذهنت لطفااا بگید چی کار کنم 😭🙏🏻
سلام ممنون از به اشتراک گذاشتن تجربیات شما
سلام من ۱۶ سالمه مشکلی دارم هر روز صبح تا شب همچین مشکلی دارم هیچ دوستی ندارم درضمن مثلا خیال پردازی بد میکنم حریم میگیره خنده دار باشه میخندم کلا دیونه شدم خیلی دارم اذیت میشم همش میگفتم ولی باید فلان چیزی میگفتم کاشکی اونموقع درست جوابشو میدادم مثلا تو خیال پردازیم خودمو یه فرد یتیم و بدبخت میبینم یادخلاف کار و آدم کش و باهوش و فک میکنم یا حین رابطه داشتم با دایی و بابای دوستم میبینم همش چرت و پرتی کاملا به خاطر این موضوع بدبخت شدم تمام زندگی به باد میره بگو چیکار کنم و….
سلام کاربر ارجمند
ممنونیم از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
منم این مشکل و داشتم ولی الان کمتر شده
سعی کن زمان مشخصی تو روز وقتی که بیکاری رو در نظر بگیری و خودتو متقاعد کنی که فقط توی این ساعت خیالپردازی کنی و نه هیچ زمان دیگه ای تو روز
من خودم از وقتی خیالاتم نقاشی میکنم می نویسم کمتر شدن و حتی شاید مفید هم باشن😂😂
به این بستگی داره وقتی داری کاری انجام میدی و خیالاتت سراغت میان آزاده داشتی باشی که بهشون فکر نکنی
سلام کاربر ارجمند
سپاسگزاریم از راهکار ارزشمند شما
شما دچار بیش فعالی هستین زیر نظر پزشک درمان بشین منم اینطوری بودم خیلی سخته
Iمن از بچگی درگیر این مسعله بودم و تا الان که ۲۳ سالمه و همچنان به شدت درگیرم مدتی به خاطر افسردگی شدید قرص خوردم و بد تر شدم چون نمیدونستم این مشکلا دارم و دلیل افسردگیم به احتمال زیاد همین بوده درسم را در یک دانشگاه دولتی خوب با معدل بالا تموم کردم ولی علاقه ام نسبت به رشتم و کاری که باید انجام بدم از دست دادم گاهی وقتا با خودم فکر میکنم اگر حتی به اون ایده آل های خیالاتم برسم باز هم در همون شرایط خیال پردازی میکنم 😔 و نمیدونم اگر بخوام این خیال پردازی را ترک کنم در عوضش چکار کنم
فکر میکنم بهترین کاری که ما میتونیم انجام بدیم اینه که سمت ازدواج یا دوستی با دختری نریم و این دردسرا برا خودمون نگه داریم😐
اگر زمانی درمان این مسعله پیدا بشه خیلی عالی میشه
کاربر ارجمند
سپاسگزاریم از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
ببخشید دارویی برای درمان این بیماری وحود نداره؟
سلام کاربر ارجمند
ضمن عرض پوزش، هیچ توصیه دارویی در کافه پزشکی صورت نمی پذیرد
برای دریافت دارو می توانید به پزشک مراجعه نمایید
سلام
خوشحالم یه مکان پیدا کردم برای گفتن مشکلم . مشکل؟
من مدام در حال زندگی تو رویا هستم
توی رویام یه زندگیه دیگه ، با آدمهای دیگه و حتی تو یه شهر دیگه هستم
مشخصات ظاهریم کمی فرق داره با واقعیت
معمولا تمام شبانه روز درگیر آن هستم
زمانی که آهنگ گوش میدم یا فیلم میبینم ، افراد داخل رویاهام در کنار من هستند و به نظر خیلی واقعی هستند
با اون ها مدت ها حرف میزنم و گذر زمان رو متوجه نمیشم . گاهی بخاطر آن ها گریه ام میکنم! به طوری که خانواده واقعی خود رو به طور کامل دور انداخته ام و با خانواده داخل رویاهام زندگی میکنم
این عادت از زمان کودکی در کنارم بوده و هیچ وقت قطع نشده.
و مورد بعدی اینکه من واقعا رفتن به رویا رو دوست دارم و در آن جا احساس آرامش میکنم.
هر روز سناریو جدیدی در ذهن ساخته و افراد داخل رویاهام رو با چالش مواجه میکنم
اکنون من ۱۷ سال دارم
نظرتون در رابطه با حرفای من چیه؟
سلام کاربر ارجمند
سپاسگزاریم از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
منم دقیقا همین شکلی ام . فقط یه فرقایی داره . منم تصور میکنم و وقتی چشمام رو به واقعیت واز میکنم و میبینم واقعی نیست کلی گریه میکنم . از ۱۰ ۱۱ سالگی اینطوری بودم و تا الان که ۱۶ سالمه هم همینم و هی و هی داره بدتر میشه . ولی نمیخوام کامل تمومش کنم فقط میخوام مهارش کنم . چون ازش لذت میبرم . تو اون دنیایی که ساختم دیگران منو قضاوت نمیکنن .
این ادرسایی که برای سایتای مفید توی این زمینه دادین وجود ندارن☹☹ممکنه راهنمایی کنین من واقعا به همچین گروه هایی احتیاج دارم
سلام کاربر ارجمند
متاسفانه دادن اطلاعات شخصی کاربران در کافه پزشکی مقدور نیست
سلام.وقتتون بخیر
برای درمان گفتید که باید به پزشک مراجعه کنیم.
منظورتون روانپزشک هست؟؟
سلام کاربر ارجمند
روانشناس و روانپزشک هر دو می توانند به شما در مقابله با این اختلال کمک کنند
روانپزشک با ارائه درمان های دارویی و روانشناس با ارائه روان درمانی و درمان های غیر دارویی
سلام خسته نباشید ممنون از اطلاعات مفیدتون منم درواقع گرفتار همین مشکل هستم از سن خیلی پایین شاید بگم حداکثر ۲۰سال ک اینطوریم و همیشه فکر میکردم یه چیز عادی و فقط من این مدلیم تا اینکه با خوندن یه مطلب متوجه شدم که یه اختلال انقدر غرق این توهمات هستم که خیلی برام شیرین تر از زندگی واقعین نمیدونم به موفقیت نرسیدن تو زندگیم دلیلش این توهمات یا نه اما منم مثل بعضی دوستان گاهی اوقات دوست دارم زندگیم تموم بشه خسته ام از شکست 😥
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاری تجربیات شخصی شما
سلام خسته نباشید
یه سوال داشتم به نظر شما برای درمان این بیماری بهتره اول به روانپزشک مراجعه کنیم با روانشناس؟؟
سلام کاربر ارجمند
انتخاب روانشناس یا روانپزشک در مواجهه اول فرمول و نسخه پایداری ندارد
بنابر اختلال موجود، میزان شدت آن، توانایی همکاری بیمار در امر درمان، ترجیح و میزان اثر بخشی دارو درمانی یا روان درمانی و خیلی عوامل دیگر، انتخاب انجام خواهد شد
اگر وضعیت فرد در مراحل حاد بیماری قرار دارد و نیازمند مداخله سریع درمانی است، مراجعه به روانپزشک در اولویت اول قرار دارد
اگر اینطوری هستین دچار بیش فعالی هستین زیر نظر پزشک معالجه بشین
منم اینطوری بودم
سلام
من تو زندگی زیاد شکست خوردم ، همه نوع …
برای فرار از فکر کردن به اون شکستها خیال پرداز شدم
روز و شب نداره همیشگیه
مثلا زندگیو تصور میکنم اگر اون تصادف شدید و نکرده بودم ، از حدودا ۲۰ سال قبل تا الان
اگر اخراجی دانشگاه نبودم …
اگر با فلانی مونده بودم …
اگر با فلانی شریک نشده بودم ، آن خونمو نفروخته بودم
و…
همه کارایی که ازشون پشیمانم برعکسش میشه رویا و تصورم ، حتی خوابشونو میبینم
نمیتونم بهشون فکر نکنم و نمیدونم کدوم غم انگیزتره اینکه همش به گذشته فکر میکنم یا اینکه زندگیمو تصور میکنم بدون پشییمونیهام
سپاس کاربر ارجمند از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
این سایت بهترین سایت بود برای گفتن این مشکل ، چون نظرات زیادی گذاشتن دوستان و تجربیاتشون رو گفتن..من تازه امروز فهمیدم ک این یه مشکله،امروز یه کلمه به چشمم خورد به اسم عملگرا، چیزی ک من نیستم..هرچیزی رو ک بخام تصور میکنم، پنج شیش سالی میشه دچار این مشکلم، مثلا وقتی کنکور میخوندم ،خودم رو جای رتبه های برتر میذاشتم،و بعدش میدیدم ک دارن تشویقم میکنن ، یا تو تصورم اهنگی ک گوش میدم رو خودم رو میزارم جای خوانندش و اونی ک دوسش دارم داره بهم نگاه میکنه، یا به درامد های عالی میرسم و (کنکورم خراب شد، توانایی ساخت یک اهنگ رو ندارم، و اصلا درامدی ندارم، اونی هم ک تو خیالمه ۴ ساله ازش خبری ندارم)…همه رفتن سر زندگیشون ، ولی من از همه عقب موندم چون تو خیالم زندگی میکنم، از همه، جا موندم..تصورم انقدر برام شیرینه ک نمیزاره عملگرا باشم، چون در عمل نمیتونم انقدر خوب باشم…. و به نظرم دلیلش همونطور ک دوستان گفتن ، شکست هاییه ک خوردیم ، بی توجهی هایی ک بهمون شده…کمبود محبت هاییه ک داریم ..۴ سال از زندگیم عقب افتادم..این قطعا یه بیماریه..(ببخشید طولانی شد)
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی و نظر لطف شما نسبت به وبسایت کافه پزشکی
باعث افتخار ماست که میتونیم اندکی از دغدغه ذهنی شمارو کاهش دهیم
شما راه حلی برای این مشکل پیدا کردین؟
بله منم اینطوری بودم خیالبافی خیلی زیاد نشانه بیش فعالی هست زیر نظر پزشک درمان شین
سلام
منم از وقتی که بچه بودم دچار این مشکل شدم و تا الآن که ۲۴ سالمه ادامه پیدا کرده. از ۱۶ سالگی تلاش زیادی کردم تا بزارمش کنار یا کمش کنم و حتی سه بار به مدت یک ماه گذاشتمش کنار ولی دوباره شروع شد و منو تو خودش غرق کرد، اونقدر برای کنار گذاشتنش تلاش کردم و شکست خوردم که دیگه توانی برای ادامه ندارم و خسته شدم. البته فکر میکنم برام مثله یه مکانیسم دفاعی عمل میکنه و هر بار که از نظر روانی تحت فشار قرار میگیرم مخصوصا از طرف اطرافیان بیشتر علاقه دارم که خیال ببافم. منم آسیب های زیادی به خاطرش دیدم و با اینکه توی مدرسه جزء نفرات برتر هر سال بودم ولی یکباره همه چیز رو تو دو سال آخر به خاطر خیال بافی گذاشتم کنار و فقط در حدی میخوندم که قبول شم و دیگه هیچ انگیزه ای برای زندگی کردن نداشتم و ندارم، اصلا نمیدونستم باید با زندگیم چیکار کنم و تمام اهداف و آرزوهام رو فراموش کرده بودم. حالا هم هر روز از خواب بیدار میشم و خیال بافی میکنم و منتظر میمونم که شب بشه و بخوابم. احساس میکنم وقتی که دیگه امیدی نباشه و آرزوها و اهداف دست نیافتنی به نظر برسن آدم به خاطرات گذشته پناه میبره و اگه در گذشته هم خاطرات خوبی برای بیاد آوردن وجود نداشته باشه، انسان به رویاها و خیالات پناهنده میشه و سعی میکنه توی ذهنش یه زندگی خوب بسازه. به هر حال یه روز تمومش میکنم و میذارمش کنار حتی اگه تمام عمرم طول بکشه. می خوام احساس زنده بودن کنم. امیدوارم همه ی ما یه روز موفق بشیم و زندگی کردن در زمان حال رو شروع کنیم و هیچ وقت هم در حال و اکنون بودن رو تمومش نکنیم. از سایت خوبتون هم ممنونم و فرصتی که برای حرف زدن دادین
سلام کاربر ارجمند
ممنونیم از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
از اظهار لطفتون هم سپاسگزاریم
سلام به همه عزیزان امیدوارم حالتون عالی باشه
میخوام چند تا نکته عرض کنم که شاید براتون مفید باشه
۱. اول از همه لازمه بدونید که اکثر کسایی که درگیر خیال پردازی هستد ، شهودی یا (intuitive) هستن که اگر با تست شخصیت شناسی mbti آشنا باشید متوجه منظورم هستید ، این بُعد به نوع درک و برداشت شما از جهان و اطلاعات اشاره میکنه ، شهودی و حسی .
در واقع به نوعی ، پنجرههای شما نسبت به جهان هستند.ما روزانه میلیونها اطلاعات دریافت میکنیم که بخش اعظم آن وارد آگاهی ما نمیشن . حسیها افرادی هستند که اطلاعات را همون طور که که هست دریافت میکنند و به آنچه که وجود دارد توجه میکنند و شهودیها افرادی هستند که خود اطلاعات چندان براشون جذابیتی ندارد و به آنچه که میتونه وجود داشته باشه توجه میکنند.
به طور مثال فیلم های رئال ، تاریخ و زندگی نامه و نقاشی به سبک رئالیسم و … برای افراد حسی جذاب تره و در کل به جزئیات و واقعیات گرایش بیشتری دارند ، ولی شهودی ها به فیلم های سبک فانتزی ، علمی تخیلی ، کتاب هایی ازین قبیل ، داستان و رمان ، نقاشی های امپرسیونیسم ، آبستره و … تمایل بیشتری دارند ، که البته این مفاهیم نسبی و سلیقه ای هست و برای هر شخص متفاوته .
۲. یادتون باشه هرگز خودتون رو دست کم نگیرید این یک ویژگی فوق العادست و شک نکنید که میتونید کنترلش کنید ، اکثر کسایی که باعث این ایده ها و اتفاقات بزرگ جهان شدن intuitive و از تخیل معرکه ای برخوردار بودن .
۳. برای اینکه مقداری از شدت تخیلتون کم کنید که به کارهای روزمرتون آسیبی نزنه ، پیشنهاد اولم مدیتیشن هست ، یک جای آروم رو پیدا کنید و فقط چند دقیقه یک جا بشینید و فقط و فقط به صدای اطرافتون گوش کنید و اجازه ندید فکری شما درگیر خودش کنه ، اوایل سخته میتونید برای شروع تو ذهنتون با صدای اطراف همراهی کنید تا فکری سراغتون نیاد اما بعد کم کم ذهنتون رو خالی کنید
پیشنهاد دومم این هست که به اطرافتون توجه بیشتری داشته باشید ، اطراف رو نگاه کنید بافت وسایلتون رو با دقت بررسی کنید ، از حواس پنج گانه بیشتر استفاده کنید ، این باعث میشه تا حدودی شبیه افراد حسی رفتار کنید و کم کم از حد خیال بافیتون کم میشه
۴. خودتون رو محدود یا سرزنش نکنید ، فراموش نکنید این یک هدیه ارزشمند از طرف پرودگاره و شما خیلی خیلی قوی تر از اونچه هستید که فکر میکنید .
No dream is too big and no dreamer too small .
با آرزوی موفقیت ❤
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن نظرات شخصی شما
من تازه فهمیدم کاری که تمام زندگیم رو گرفته یه بیماریه من هر روز میرم توی یه اتاق و با آهنگ گوش دادن و دور اتاق چرخیدن خیال پردازی میکنم شب ها همیشه توی خیالاتم میرم قبلا فکر میکردم چون یک نوجوانم این عادیه اما امروز فهمیدم یک بیمارم نمیتونم اینو به خانوادم بگم نمیدونم چرا ولی نمی تونم به نظر شما میتونم خودم درمانش کنم خیلی سعی کردم خیال پردازی میکنم ولی این کار برام شده غیر ممکن من به چشم دیگران هیچ علائمی ندارم و کاملا سالمم گاهی بی دلیل میخندم من بیشتر آرزو هام رو تصور میکنم گاهی هم چیز های خیلی بیخود رو کاش میتونستم کاری بکنم تا کمی خوب شم
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
من خودمم اینجوری ام ولی نسبتا کم شده____برا من راه حلش اینه ک میگم حالا شاید به در شما هم بخوره …..من برای توقفش محرکی که موجب خیال پردازی میشه رو دیگ انجام نمیدم مث گوش دادن به اهنگ فیلم دیدن یا…… و برای اینکه انجام ندادن این کارا بهم فشار نیاره و وسوسه نشم برم سمتشون شروع میکنم به کار کردن ،هر چیزی مث نظافت، شستن ظرفا ،درس خوندن (حتی اگه بازدهیم ده درصد باشه ) و اینم بگم که اولاش ممکنه حتی حین انجام کار ناخوداگاه بری تو خیال و تمرکزت پایین باشه ولی اگه با استمرار این کارو ادامه بدی اوک میشی حالا یه روز دوروز یا بیشتر بستگی به خودت داره ____کلید حل مشکل از بین بردن محرکه (مکان خاص ،تنهایی،اهنگ،فیلم،بیکاری….. ) اگه منزوی هستی برو بیرون خودتو از مثلا تنهایی بکش بیرون ،یه روزه نمیشه مث هرکاری دیگ ای ولی خب اگه بخواین خودتونو کنترل کنین باید کم کم شروع کنین به تغییر
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
من دقیقا متتتتتل شما بودم ماها بیش فعال هستیم زیر نظر پزشک درمان شروع کن تا عقب نیفتی ممکنه وسواس هم داشته باشی وسواس فکری ولی اصلش بیش فعالیه
من مشکلی باهاش ندارم
ن افسرگی دارم
ن زندگیم مختل شده
ولی خب… برام جالبه
تخیلم اونقدر قویه ک هرچی رو تصور کنم در همون لحظه جلو روم میبینمش
حس میکنم وجود داره
همه چیز با جزعیاته
مس یه دنیایی دیگس
هیچ مشکلی باهاش ندارم
فقد تویه خلوت و تنهایی یا بعضی وقتا ک حوصلم سر رفته این اتفاق میوفته اونم با خواست خودم
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
سلام امیدوارم این جواب زودتر ببینی منم اول فقط به خاطر فرار از زندگیم لذت اینکارو میکردم با فکر خودم ولی بعد از گذشت ۸سال از زندگیم فکر میکنم این تبدیل شده برام به یه کابوس که بیرون اومدن ازش ب ی اراده زیاد نیاز داره و خیای وقتا توانایی کنترلشو ندارم سعی میکنم با روانپزشک بهش غلبه کنم
لطفا زندگیتو نابود نکن این رویاپردازی اخرش داغونت میکنه هیچی نیست تهش کسی اینو بهت میگه ک تجربش کرده
سلام اینو برای همه کسایی که اول راهن فک میکنن هر وقت بخوان میتونن کنار بزارن مینویسم
اولش خیلی خوبه راحتترین راه برای فرار از مشکلات لذت بردن شاید الان بچه باشی ندونی داری چجوری زندگیتو نابود میکنی ولی بدون یه روز باید از رویا بیای بیرون یه روز باید واقن زندگی کنی و وقتی میای بیرون تازه میبینی چیو از دست دادی چ زمانایی رو چ فرصتایی من ۸سال زندگیم فقط رویای دیدم از جیزی ک فکر میکنین بیشتر درباره کنکور بورس شدن و بازیگری اسکار گرمی همه چی همه چی اما داغون میشین همونجوری ک من داغون شدم این فقط مرداب ک هرچی بیشتر تلاش کنی بیشتر میری توش چون هربار خسته تر میشی ارادت کمتر میشه فقط باید امیدوار باشی ک یه روانپزشک دستتو بگیره نحاتت بده من پیش کلی روانشناس و مشاور روانپزشک رفتم ولی هیچکدوم تاتیر نداشت خیلی از دکترا حتی اسم این بیماری نشنیدن و فقط باید دعا کنی وقتی یه قرص میخوری افسرده ترت نکنه
براتون بهترینارو ارزو میکنم امیدوارم موفق باشین❤️
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
سلام من هیجده سالمه و امسال کنکور دارم من مدرسه تیزهوشان درس میخونم و شاگرد اولم و همه حساب زیادی برا کنکور روم باز کردن ولی منم این مشکلو به طرز شدید دارم از نه سالگی شروع شد و الان هم خیلی شدید شده و معمولا هم یک رویایه اصلی دارم که بیشتر از همه بهش فکر میکنم مثلا خودم رو یک پزشک و استاد دانشگاه خفن تصور میکنم که تو امریکا زندگی میکنه و جالبه که همش میرم تو پینترست و دنبال مدل خونه و لباس میگردم یا بعضی شبا عروسکم رو بغل میکنم و فکر میکنم مثلا بچمه خیلی از شبا بخاطر یه اتفاقی که برا خودم درست میکنم تا صبح گریه میکنم یا مثل احمقا میخندم و اونقدر که اتفاقات زندگیه تو فکرم برام لذت بخشن اتفاقات دنیای واقعی نیستن و خلاصه همه تمرکزم رو گرفته و نمیتونم درس بخونم و از ترس خراب کردن کنکورم همش به خودکشی فکر میکنم کاش یه درمانی بود برامون
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
سلام
حالا که سایت به دلایل خیلی مزخرف اجازه زدن گروه رو به ما نمیده و حتی یه انجمنی درست نمیکنه منم حرف هامو اینجا میزنم !
شکست های متعدد باعث خیال پردازی میشه من خودم دوبار کنکور دادم رتبه ی سال اول شد ۳۶ هزار رتبه ی سال دومم که امسال بود شد ۲۰ هزار ! توی این یکسال همه رو پیچوندم به مشاوره دروغ گفتم تمام ازمون هامو تقلب میکردم درس نمیخوندم اکثر اوقات هم با اهنگ گوش دادن برای خودم فانتزی میساختم که اره من موفق شدم به رشته ی مورد علاقم رسیدم ولی ببینید چه ضربه ای خوردم راه حل اش برای من گوش ندادن به موسیقیه و ورزش کردن که این ها هم نیاز به اراده ی قوی دارن میدونید به نظرم اراده ی قوی ازکجا میاد ؟مهم ترینش روزه گرفتن و بعد از اون نماز خوندنه این هاست که اراده ی انسان رو قوی میکنه شاید روش های دیگه هم باشه اما الان در دسترس ترین و کامن ترینش روزه و نمازه ! یا دعا خوندنه برای اینکه زندگی تون نابود نشه موسیقی رو بذارید کنار یا خیلی محدود گوش کنید مثلا توی ماشین یا توی مجالس فراری نیستییم که ازش الان اینارو میگم منو به چشم یه ادم خشک مذهبی نبینید من خودم طرفدار نیکی میناژ و دوجا کت و …. ولی دارم میگم رازش اینکه قدم بعدی اینکه ارتباط تون رو با محیط بیرون افزایش بدید مثلا خانواده میگن وقتت گرفته میشه خودتم میدونی اون تایمی که میخوای بذاری واسه ی بیرون رفتن اگه نذاری باید ۱۰ برابرشو برای خیالپردازی بذاری که اخرشم افسردگیه بعدم ورزش کنید اونم بدون اهنگ مثلا حلقه زدن زیاد جالب نیست چون یکجا واستادی و ممکنه بازم خیالبافی کنی بعدم ارتباط تون رو با خدا قوی کنید خیلی هامون خدارو فراموش کردیم یه کتابیم هست به اسم لطفا مثبت فکرکنید اونم بخونید خوبه براتون امیدوارم سال بعد بیام اینجا و بنویسم که چه جوری با کنترل کردن ذهنم به موفقیت رسیدم اگه خیلی هم موسیقی دوست دارید ساز یاد بگیرید بزنید که مغزتون که فقط لطف کردید تا الان برای خیالپردازی ازش استفاده کردید یکم کارکنه ! موفق باشید
سلام کاربر ارجمند
صمیمانه پوزش مارو بابت عدم همکاری در درج لینک گروه پذیرا باشید
گروه هایی در تلگرام تاسیس شده که می توانید آنها را پیدا کنید و در آن عضو شوید اما معرفی آنان در وبسایت کافه پزشکی خلاف سیاست های حریم خصوصی تعریف شده در وبسایت است
فعلا در حال حاضر تنها راه ارتباط بیماران، بخش کامنت های وبسایت است
موفق باشید
مزخرف ترین راه حلی که تا حالا خوندم همین بود!
عااااالی
عالی گفتی
👌👌👌👌
کسی هست بخاطر این مشکل به دکتر مراجعه کرده باشه و نتیجه گرفته باشه؟ من میخوام برم دکتر ولی چون این اختلال تقریبا ناشناخته هست میخوام پیش دکتری برم که حداقل چند مورد تجربه در زمینه این بیماری داشته باشه
سلام من ۱۷ ساله هستم و این اختلال رو دارم تمام روز رو دارم خیالپردازی میکنم و اصلا نمیفهمم که چه موقعی در افکار خودم غرق میشم و اصلا نمیتونم کنترلش کنم و حتی بعضی مواقع صداهای اطرافم رو نمیشنوم و بعد میگم من چطوری نفهمیدم از بچگی این اختلال رو داشتم و ترک کردن دنیای تخیلیم برام امکان پذیر نیست و به شخصیت های تخیلیم وابسته شدم در صورتیکه همچین افرادی اصلا وجود ندارن و ساخته ذهنم هستن احساس میکنم باید دنیای تخیلیم رو کشف کنم و واقعا روی زندگیم تاثیر گذاشته و همه منو یک آدم بی مصرف میبینن
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
سلام.من فک میکنم که اختلالم با همه شما فرق می کنه من امسال کنکوری هستم تا دو سال پیش همه چی اوکی بود اما الان دوساله که درگیرم ادمای معروفی رو که دوست دارم تو ذهنم بزرگ میکنم باهاشون در واقعیت حرف میزنم نه توی ذهنم بلکه مثل یه ادم متوهم انگار که واقعا جلوم نشسته و داره باهام حرف میزنه یه جوری که انگار عاشق همدیگه هستیم خیلیی تحت فشارم واقعا این موضوع داره اذیتم میکند لطفا یه روانپزشک آنلاین معرفی کنید یا راهکارشو بهم بگید
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
حتما دکتر برو..ان شاا.. امید به خدا خوب میشی. منم این مشکل خیلی خیلی شدید داشتم. همش خیال پردازی روزی شاید ۵ ۶ ساعت. شاید هم کل روز. چند سالیه ک ازش متنفرم و سعی میکنم تو دنیای بیرون دنبال دلخوشی واسه خودم باشم. بهترم شکر خدا
من که بد بخت شدم انقدر در گیر خیالاتم که برای یک ساعت خلاصی ندارم از زندگی واقعی ام اینقدر فاصله گرفتم که راه برگشت گم کردم واقعا چطوری از شر این وسواس و خیلات خلاس شوم؟
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
حتما دکتر برو..ان شاا.. امید به خدا خوب میشی. منم این مشکل خیلی خیلی شدید داشتم. همش خیال پردازی روزی شاید ۵ ۶ ساعت. شاید هم کل روز. چند سالیه ک ازش متنفرم و سعی میکنم تو دنیای بیرون دنبال دلخوشی واسه خودم باشم. بهترم شکر خدا
سلام،منم همین مشکل رو نزدیک ۷سال دارم و دلیل خودم اینه که فکر میکنم هر قصه ای در ذهن به یه موضوع ناراحت کننده قدیمی برمی گرده که ما به جای مقابله با آن شروع به خیال پردازی میکنیم که حالمون خوب بشه و اون حس بد برطرف نمیشه جز اینکه در خیالات خودمون خوش باشیم و از چیزهای ناراحت کننده اطرافمون فرارکنیم،راه حل من:اگر خیلی فکر کنیم که چه مشکلی برامون اتفاق افتاد که ما خواستیم با خیال پردازی حالمون رو خوب کنیم رو شناسایی کنیم،اون وقت میفهمیم موضوع مهمی نبوده که اینقدر مامهمش گرفتیم و این همه سال درون خودمون نگه داشتیم،من علاوه برخیال پردازی درونی در دنیای بیرون دنبال لذت میگردم هر دو رو با تعادل دوست دارم و سعی میکنم خیالم رو کم کنم و در دنیای واقعی لذت ببریم :اگرلذت ترک لذت بدانی ٫دگر شهوت نفس لذت ندانی (سعدی)
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
سلام من این مشکل از وقتی که یادم میاد دارم.. حدودا از ۶ ،۷ سالگیم.. من تا چند وقت پیش نمیدونستم این یه اختلاله و بتازگی متوجهش شدم و تا یکماه آینده قراره پیش یه روانشناس مراجعه کنم.. من افسردگی فصلیم دارم و این دوتا مشکل خیلی روی رفتارم و زندگیم تاثیر گذاشتن میخام بپرسم با درمان حل میشن یا نه؟
سلام دوستان. بله من هم این مشکل رو دارم . از بچگی بیماری ocd داشتم و این خیال پردازی از سن ۱۵ سالگی شروع شد. علاقه شدیدی ک ب موسیقی داشتم باعث شد شروع کنم به یادگیری و بعد از گذشت تقریبا یک سال هر وقت ک هندزفری میزارم تو گوشم و موسیقی گوش میدم شروع میشه و تا الان تمام زندگی منو به فنا داده.(۲۰ سالمه الان)
من نظرات تمام دوستان رو خوندم و چیزی ک بیشتر به چشم میومد این بود:
*اکثر دوستان مثل بنده تا زمان شروع این ماجرا ذهن خوب و آرامی داشتند و به نظر میاد که خیلی هم باهوش بودند. اگر به بعضی از تئوری ها دقت کنید فقط کافیه این موضوعو مثل تمام خیال پردازی های قبلیمون بهش بپردازیم.** ذهن ما قوی تر از ما است.**
شاید خیلی ایده خوبی به نظر نیاد ولی من بهش ایمان دارم. از وقتی این ماجرا شروع شده خیلی کم پیش میاد ک تمرکز کافی داشته باشم ولی اگر روزی ۲ ساعت تمرکز داشتم این ۲ ساعت بهترین فکرها و کار هارو انجام دادم. درسته بعد از ۱۲ ساعت روزی خیال پردازی اونقدری خستم که اگ ی نفر باهام حرف بزنه سریع باهاش درگیر میشم و ناراحتش میکنم. ولی وقت هایی ک تمرکز دارم و ذهنم ی کوچولو آروم تره از تمام آدمایی ک تو عمرم دیدم بهتر فکر میکنم همه چیز برام خیلی قابل فهم تره. خیلی دوست دارم ک برم دکتر و اون ۱۲ ساعت روزمره رو هم به این ۲ ساعت اضافه کنم ولی نه وقت کافی و ن پول کافی برای این کار رو دارم. اکثر روانپزشک ها هم که وقتشون آزاده و اگر ۲۰۰ جلسه مراجعه کرده باشی برای جلسه ۲۰۱ بازم میگن بیا و ادامه بده. امیدوارم ک هر چه سریعتر این موضوع هم درمانش رو پیدا کنند تا هممون نجات پیدا کنیم از دنیای ساختگیمون.
من هم یک نوجوون ۱۷ ساله هستم و چهار ساله درگیرم
میتونم بفهمم که این اختلال هر روز ریشش توی وجودم قطع میشه
و احساس میکنم نیاز دارم راجبش با همدرد هام صحبت کنم.
دوستان اگه موافق هستین یه کمپین حمایتی بزنیم و راجب مشکلاتمون گفت و گو کنیم. این آیدی تلگرام من هست .اگه استقبال بشه حتما یه کمپین با همه دوستان رویا پردازی تشکیل میدیم
سلام کاربر ارجمند
متاسفانه امکان ثبت آیدی شخصی در کافه پزشکی وجود ندارد
عذرخواهی ما را پذیرا باشید
۱_شناخت !!! شرایطمو خیلی توضیح نمیدم چون دقیقا همه مثل همیم فقط نکته ای که زیاد اشاره نشد ارتباط این بیماری با وسواس جبری(ocd) و بیش فعالی هستش.زمانی که زیاد رویاپردازی میکنم وسواس های عملی مثل کارهای تکراری و عدم تمرکزم بیشتر میشه.احتمال خیلی زیاد بیشتر شما هم باید درگیر این مشکلات باشید.زمان هایی شده تو زندگیم که خیال پردازی نکردم به شدت وسواس و تمرکزم بهبود پیدا کرده.زمانی یک شغلی داشتم که خیلی مورد علاقم بود و تمام زمانمو میگرفتم اوایل هنوز به شدت خیال پردازی داشتم تا اینکه کم کم از بین رفت و تقریبا صفر شد.ولی همینطور که خودتون اشاره کردید در کنکور و کارهای خسته کننده زیاد میشه.من حدود ۴ تا روانشناس و ۲ تا روانپزشک رفتم و چیزی که متوجه شدم بهترین درمان شناخت بیماری توسط شما و ریشه ی اونه.حتما از چنتا منبع مختلف راجب ocd و بیشفعالی بخونید باید واستون جالب باشه.تو کامنت بعدی درمان هایی که انجام دادم با نتیجشو میگم خدمتتون.
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی شما
سلام من هم همین رویاپردازیو رو دارم از زمان بچگیم و فکر کنم ریشش مربوط ب اتفاقای دوران کودکی ادما باشه در بیشتر مواقع یا ب خاطر اتفاق افتادن یه رویداد خاص که فرد برای جبرانش مجبوره این کارو انجام بده البته بستگی بفرد داره که چطور این رو ببینه من خودم از اینکه این رویاپردازی رو انجام میدم واقعا حالم بهتر میشه و مشکلی باهاش ندارم حتی تونستم خیلی چیزارو باهاش درک کنم ک درک کردنش مشکله در واقع تخیل همون دلیل وجود ادمه اگه تخیل نبود که نمیتونست چیزی از ماهیت خودش بدونه البته من با این کارم مشکل ندارم ینی ممکنه تو زندگیم اختلال ایجاد کنه اما با این حال نمیخوام ک تمومش کنم اما میتونم بعضی اوقات کنترلش کنم مثلا هروقت این اتفاق براتون افتاد بیاید بنویسید هر احساسی ک همون لحظه ایجاد شده افراد مکان یا هرچی بیشتر مواقع احساس ها هستن ک شبیه تخیل میشن پس بیشتر مواقع ممکنه موقع نوشتن از احساساتتون بنویسید ک واقعا کمکتون میکنه دقیقا همون احساسی ک باعث این تخیل شدرو رو صفحه کاغذ پیاده کنید راه بعدیش هم اینه که برید فیلم مورد علاقتون رو ببینید چیزی رو ببینید ک از علاقع تخیلتون فراتر باشه حتی سعی کنید اهنگ کمتر گوش کنید مخصوصا اهنگای احساسی رو کمتر کنید از اهنگای سم استفاده کنید 😂 اینا واقعا باعث میشن قوه تخیل قفل بشه و نتونید زیاد غرق بشید تنهایی هم با خودتون کم قدم بزنید بیشتر تو جمع باشید البته اگه برونگرا هستید یا هم اگه درونگرا هستید برید پیش تنها دوستتون ک باهاش صمیمی هستید
بعدی هم اینه ک اگه کار مهمی رو میخواید انجام بدید که اصولا لذت زیادی نداره مثل مطالعه کردن یا همون درس خوندن که دوپامین زیادی تولید نمیکنن برا همین لذت کمی دارن ، اینارو اول انجام بدید بعد سراغ گوشی یا لب تاپ یا وسایل دیگه برید ک دوپامین زیادی مصرف میکنن چرا اینو میگم چون تخیل حتی فرا تر از گوشی و فضای مجازی لذت بخشه سعی کنید کنترلش کنید اول سراغ چیزایی برید ک کمتر دوست دارید
موقعی ک حوصله ندارید کار نکنید چون همون لحظه رویاپردازی سراغتون تا حالتونو سر جاش بیاره باعث میشه کارتونو ول کنید اینا تجربه های من بودش ک انجام داده بودم و بعضیاش جواب داده بود اما من هیچ وقت نخواستم رویاوردازی رو بزارم کنار چون جزای از زندگیم شده و واقعا دوسش دارم باهاش میتونم بیشتر حتی از دنیای بیرون بفهمم اگه ازم دور شه ممکنه حتی حالم بد تر بشه حتی اگه اصولی باشه اما خب، بعضیا دوست دارن اینو کنار بزارن
سلام کاربر ارجمند
سپاس از به اشتراک گذاشتن تجربیات شحصی شما
باورم نمیشه این همه آدم مثل من وجود داره…
من ۲۲ سالمه و فکر کنم از ۵ سالگی این مشکل رو دارم
دلیلش هم برمیگرده به دوران کودکیم که متاسفانه پدر خوبی نداشتم و مدام بهم استرس میداد و کتکم میزد،فقیر هم بودیم(و هستیم)و تفریح خاصی نداشتیم بخاطر همین تنها تفریحم کارتون دیدن بود و بعدش توی ذهنم میرفتم تو دنیای کارتون ها و خودم رو میذاشتم جای شخصیت های مختلف و این دنیای من بود
خلاصه بزرگتر شدم و این رویاپردازی شدید همیشه همراهم بوده
الان که دیگه به فرد بالغ شدم واقعا نمیتونم دنیای بزرگسالی رو بپذریم،مثل خیلی ها مسائل اقتصادی،سیاسی و… برام مهم نیست،حتی اینکه فقیر هستم هم برام مهم نیست
خیلی از هم سن و سالهام عاشق شدن یا میشن یا ازدواج میکنن ولی من حالم از این چیزا بهم میخوره چون تو رویاهام با هرکی که دلم خواسته ازدواج کردم،از چهرم بدم میاد چون توی رویاهام هر چهره ای که دلم خواسته داشتم
درکل این مشکل باعث شده دیگه هیچ تلاشی برای زندگیم نکنم چون هرچی که میخوام رو توی رویاهام دارم
و وقتی یهویی به خودم میام میبینم مثلا یک ساعت داشتم راه میرفتم و خیالپردازی میکردم و با آدمایی حرف میزدم و میخندیدم که اصلا وجود ندارن و فقط توی ذهنم هستن…لحظه ی سختیه که میفهمم همه ی اون چیزای خوب فقط رویا هستن
دلم میخواد درمان بشم ولی بعد با خودم میگم که چی؟مثلا قراره فضانورد بشم یا اورانیم غنی کنم؟نه،باید یه زندگی تکراری مثل بقیه داشته باشم،بخاطر همین در کنار اینکه دلم میخواد درمان بشم،ولی انگیزه ای هم برای درمان شدن ندارم
سلام. عزیزم خودتو درمان کن. من از سن ۲۵ سالگی شروع به درمان کردم و الان ک ۳۰ سالمه خیلی بهترم. متاسفانه منم اعتماد به نفسم پایینه بخاطر همین خود کم بینم و زیاده خواهی این اختلال بیشتر از همینا میاد. بنظرم اول از همه باید ی دلخوشی واسه خودت درست کنی ک دنبالش کنی و بخاطر اون بگذری از خیال پردازی. من یا کارم ک خیلی دوست دارم مشغولم. و کمک از ائمه هم کار سازه
سلام نه حتما به فکر درمانش باشین این اختلال افسردگی میاره چون آدم تو خیالاتش به خواسته هاش میرسه ولی وقتی به خودش میاد هیچکدوم نیس و این آدمو نا امید میکنه خیلی کار ها هست که شما میتونین بهترین باشین درش
ول کن نیس این بیماری مثل باتلاق که رفته رفته بیشتر توش فرو میریم نا امید نباشین خیلی فرصت ها باقی موندن حتما خیلی کار هایی هست که بهش علاقه دارین
پیش روانپزشک برین و احتمال زیاد بیش فعالی تشخیص میدن
با آرزوی موفقیت
سلام . من ۲۰ سالم هست و دانشجو رشته نرم افزار هستم به نظرم این تخیل قوی که من و امثال من دارن یک قدرت هست، نه تنها قدرت تخیل بلکه هر قدرتی اگر کنترل نشه به نظرم اسیب میزنه مثل کسی که قدرت استراتژی خیلی قوی داره که وقتی کنترلش رو از دست بده میتونه نه تنها به خودش بلکه به کل جهان اسیب بزنه ( مانند اشخاص نظامی که جنگ های بزرگی رو به واسطه همین قدرت درست کردن )
من تا شونزده سالگی انسان باهوش و خلاقی بودم و کلا توی چشم همه بودم و مورد تشویق قرار میگرفتم یک سری مشکلات و فشار های خانوادگی برام پیش اومد که باعث شد کمی ذهن من مه الود بشه و بیشتر دوست داشته باشم به قول معروف توی لاک خودم باشم . از وقتی به هیجده سالگی رسیدم افت شدیدی توی درس هام کردم ولی خب این افت صرفا روی درس هام مشهود بود . دقیقا توی همین هیجده سالگی بود که قدرت تخیل قوی من که باعث میشد من توی مدرسه و خونه و دوست و اشنا ادم خلاق باشم از دستم خارج شده تا همین بیست سالگی تا حدود سه ماه پیش این تخیل صرفا محدود میشد به نهایتا یک ساعت غرق شدن به تخیل و رویا قبل از خواب (خواه نا خواه ولی از همون موقع که دیگه کنترل تخیلاتم رو از دست دادم تمرکز لازم رو روی کار هام ندارم و اصولا اکثر افرادی که روزی من رو به خاطر هوشم تشویق میکردن حالا معتقد هستن که من آدم دست و پا چلفتی و بی عرضه ای هستم)
از سه ماه پیش من به یک نفر علاقه مند شدم و همین مورد دقیقا باعث شده من تخیلاتم به اوج خودش برسه ، کافیه که من متمرکز بشم به کارم داخل کامپیوتر یا گوشی یه ربع نمیکشه باید یک موزیک پخش کنم وقتی موزیک پخش میکنم داستان بافی و خیال بافی هام شروع میشه اللخصوص در مورد فردی که بهش علاقه مندم تقریبا میشه گفت این مورد برای من به اوج خودش رسیده . به جرعت میتونم بگم که اگر موسیقی پخش نشه یا سبک موسیقی ضد اون تخیلی باشه که تو ذهنم داره پخش میشه تخیلات سریعا تو ذهنم شکسته میشن من سه روزه دارم همین کار رو میکنم بر خلاف ریتم ذهنم پیش میرم و حقیقتا هم روی اعصابم تاثیر منفی میزاره چون من اعتیاد پیدا کردم که باید حداقل چهار پنج ساعت خودم رو ببرم تو یک دنیایی که ممکن هیچ وقت بهش نرسم . جالب هست با این که من خودم میدونم علاقم به اون فرد و خیال بافی در موردش بیهوده هست دوست دارم باز هم بهش فکر کنم . میتونم احساس بکنم که واقعا به ذهنم تو این چند وقته اسیب زیادی داره وارد میشه یه سری فکر تازگی ها لا به لای این تخیلات به ذهن ادم میزنه که انگار یکسری جبحه های جنگی تو ذهنم بین تخیلات منفیم و مثبتم رخ میده
خلاصه که به نظر من بهترین راه واسه کنترل این قدرت فقط قرار ندادن خودتون توی اون شرایط ایده آلی هست که میتونین خودتون رو توی تخیلات غرق کنین من به شخصه اگر تنها بشم تقریبا چهل درصد توی تخیلات غرق میشم و اگر موزیک پخش کنم و خودم رو توی ریتم موزیک قرار بدم صد درصد غرق میشم.
بهترین راه درمان به نظرم شناخت پوزیشنتون نسبت به مشکلتون هست .
اینم بگم که من دورانی که مدرسه میرفتم تا قبل این که بیام دانشگاه ادمی بودم که قلم قدرتمندی داشتم و دارم توی نوشتن های کمدی و داستانی به طوریکه توی ساعاتی که داخل مدرسه درسی مثل انشا داشتیم هم کلاسی هام دوست داشتن که نوشته من خونده بشه که به واسطه همین تخیل بود الان هم با این که برنامه نویس هستم ولی این تخیل به جای این که کمکم کنه نو اوری کنم به خاطر اشتباهات خودم برام اختلال ایجاد کرده .
یادتون نره که بسیاری از ادم ها حتی توانایی اینو ندارن که هم زمان دوتا کار کعمولی انجادم بدن ولی شما ها اکثرا میتونین هم تخیل کنین هم کارتون رو انجام بدید که خودش یک نعمت هست فقط باید کنترلش کنیم 🙂
وای نگو ک ازش متنفرم. منم قبلا فک میکردم خیلی بد نیست. ولی واقعا چیز خیلی یدیه و آسیب میزنه. من نزدیک ۱۷ سال میشه این مشکل داشتم و ازش متنفرم و بهم آسیب زده
سلام شاید یه ذره نظرم طولانی بشه اما امیدوارم که بخونیدش
من واسه این مشکل هر وقت سعی کردم خیالپردازی هامو وارد دنیای واقعی کنم تونستم تا یه حدی کنترلشون کنم. مثلا شروع کردم به نوشتنشون یا وقتی که داشتم با خودم حرف میزدم و دور اتاق راه میرفتم گوشیمو برمیداشتم که صدامو ضبط کنم. دیگه اینکه یه کاغذ برداشتم و روش نوشتم که کی هستم. مثلا من یه بچه خیلی باهوش بودم که توی مدارس سمپاد درس میخوند و بخاطر این مشکل توی کنکور شکست خورد. همه چیزی که هستمو نوشتم و هر روز صبح هر وقت خیالپردازیم میخواست شروع بشه میخوندمش که یادم بمونه که اینی که توی ذهنمه من نیست و من واقعی همین چهار تا خطیه که نوشتم. راجب من قضیه اینطوری بود که ذهنم همش مقابله میکرد باهام و خسته میشدم ازش. اما بچه ها اونی که باید تصمیم نهایی رو برای زندگی ما بگیره باید فقط و فقط خودمون باشیم نه ذهنمون. ذهن لذت میبره از خیالپردازی هاش و یه جورایی ما رو معتاد خیالپردازی میکنه. اگه یه زمانی تلاش کردی که حالتو خوب کنی و موفق بودی اما دوباره برگشتی به همون ادمی که تمام روزا و زندگیش صرف خیالپردازی میشه کاملا طبیعیه. کلا اعتیاد به هر چیزی یه بیماری برگشت پذیره و به شدت مراقبت و قدرتمندی میخواد تا از پسش بربیایم و شاید مجبور باشیم تا اخر عمرمون حواسمون به این باشه که دوباره درگیر این اختلال نشیم. وقتی با کارایی که گفتم تونستین خیالپردازیتون کمترش کنین لطفا در اتاقتونو نبندین! ذهنتون مقابله میکنه با این مسئله اما سلامتی روانتونو توی اولویت قرار بدید و بذارید اون در باز بمونه. اگه رویاپردازی ای هست که ولتون نمیکنه مثل یه داستان برای بقیه تعریفش کنین. من خودم معمولا اخرش میگم واقعا داستان چرتیه که اومده توی ذهنم و بعدش میخندم تا به خودم بفهمونم که کاری که دارم میکنم درست نیست شاید این ایده هم روی شما جواب داد. در اخر باید بگم که بروبچ به جای اینکه با رنج ها و شکست های زندگیتون مقابله کنین لطفا بپذیریدشون. مثلا اگه کنکورتو خوب ندادی به جای اینکه رتبه برتر کنکور شدی رو تصور کنی بپذیر که تو همین ادمی با همین رتبه ای که بدست اوردی . اگه همش خودتو یه انسان معروف تصور میکنی احتمالا بخاطر اینه که نمیتونی خودتو همون چیزی که هستی ببینی. واقعیت چه تلخ چه شیرین اینه که اگه شما بری تو خیابون کسی نمیشناستت. تو ادم محبوبی نیستی. تو چیز جدیدی به این دنیا اضافه نکردی که ادم ها قدردانت بخوان باشن و … اینا رو نمیگم تا بهت حس پوچی بهت دست بده که احتمالا وقتی دنبال درمان این اختلالی به اندازه کافی این خلا و پوچی رو حس کردی. اینا رو گفتم تا بدونی کی ای و اگه میخوای به جای برسی براش تلاش کنی و صبر داشته باشی تا بدستش بیاری. تو تا وقتی که نتونی بپذیری چه کسی هستی همش میخوای خیالپردازی کنی که این زندگی واقعی مال تو نیست و در واقع تو اون ادم شاد و موفق توی ذهنتی.واقعیتا رو ببین دوست من و توقع نداشته باش یه درمان معجزه اسا و سریع و سیر پاشه بیاد و تو رو نجات بده. چیزی که من دارم راجبش حرف میزنم نوعی اعتیاده و ترک کردنش زمان و پشتکار و انگیزه میخواد.
عالی گفتی
چند ماه پیش که این سایتو دیدم و نظراتو خوندم
چند ماه پیش این سایتو دیدم و نظراتو خوندم
شگفت زده شدم ، همون مشکلاتی که من داشتم رو این همه آدم تجربه کرده بودن و فهمیدم که تنها نیستم ،
من تا همین چند ماه پیش این مشکلو داشتم ، هر چقدر هم که سعی میکردم ، موفقیت چندانی نداشتم
قصد مراجعه به روانپزشک رو هم نداشتم ،
یه سری مشکلات شنوایی دارم ، بعد از ۶ ماه مراجعه به متخصص شنوایی تشخیص داد که مشکلات شنواییم مربوط به جسمم نیست و مربوط به اعصاب و روانمه ، به اصرار متخصص شنواییم رفتم پیش یک روانپزشک و نوار مغزی گرفت ، میون گفتن مشکلات شنوایی و روحیم ، خیال پردازی رو هم گفتم ، شاید باورتون نشه اما در طول ۳ ماه درمان حالم بهتر شد ، پس بهتون مثل یه دوست پیشنهاد میکنم که برید پیش روانپزشکان و برای بهتر شدنتون تلاش درستی کنید
شاید دوست نداشته باشید ، شاید خجالت بکشید ، شاید حوصله شو نداشته باشید ، اما باورکنید ارزششو داره…
سلام دوستان من هم سالها به این بیماری دچار بودم وحشتناکه. تک تکتونو درک میکنم . بچه ها اگر ترکش کنید بی نهایت لذتبخشه همش دیگه تو زمانِ حال هستین و پر از اعتماد بنفس و آرامش و شادی میشید . من تجربش کردم. حالا چجور ترکش کردم رو بگم. برای ترکش فایلهای صوتی خانواده آسمانی استاد محمد شجاعی رو گوش بدید مو به مو هم بنویسید و عمل کنید. اول یکبار گوش بدید بعد بنویسید . بعدشم کتاب ادب و خیال استاد اصغر طاهرزاده رو بخونید.
به امیدِ رهایی همه مون. چه استعدادها که در این راه نرفتن زیرِ خاک بدونِ هیچ استفاده ای.
در ضمنِ این اشخاصی که پیام میزارن ما اصلا نمی خوایم ترک کنیم و مشکلی باهاش نداریم و از اینجور صحبتها. شما یا کلا مبتلا نیستید و فقط یه خیالپردازیای میکنید مثلِ تمام انسانها. یا هنوز سرمستید از این بیماری. وگرنه md با روح و روانِ تو بازی میکنه و تمام استعدادها و زندگی تو رو تباه میکنه. اگر غیر از این باشه که دیگه md نیست. اینو فقط کسانیکه تجربه ش کردن میتونن بفهمن نه هیچ کسی دیگه . حتی شاید یه معتاد به مواد هم نتونه آنچنان درک کنه.
واقعا ی مرض مزخرفه
سلام منم همچین نمیدونم بیماری یا چیزهم دارم تازگی ها هم که همش در مورد چیزهای خیالی مانند تغییر گذشته فکر میکنم که از ۲۰دقیقه تا ۱ساعت طول میکشه هر تو رو هم ۷ هشت بار انجام میدم گاها هم برای اینکار هندزفری برای آهنگ می زارم و همچنین شروع میکنم توپ بازی یا کار دیگری و فکر میکنم الان نمی دونم چکار کنم چون کل زندگی منو از ریتم انذاخته
خیلی بده. منم همینطوری بودم دارم سعی میکنم ترک کنم
سللم.
۳۰ سالمه و میدونم حداقل ۲۵ ساله گرفتار موضوع خیالپردازی هستم. من خودم نمیدونستم ولی دوسال پیش بامراجعه به روانشناس متوجه شدم اختلالات زیادی گرفتارم کرده از جمله اختلال وسواس و عدم توجه وتمرکز. مراجعه روانپزشکی هم دلشتم ولی متاسفانه بخاطر شرایط زندگیم درمان و روانکاویمو ادامه ندادم و نتیجه این شده که الان بدتر از قبل شدم و گاهی اوقات خیالپردازی هامو وارد زندگی روزمره کردم و خودمم باورم میشه و بعد از مدت کوتاهی متوجه میشم که فقط خیال و توهم بوده. من ناامیدم از درمان…مدام به خودکشی فکر میکنم چون رویاهام در عالم واقع تحقق پیدا نمیکنه و باعث سرخوردگی من شده. اعتمادبه نفسمو از دست دادم و مدادم اضطراب و استرس دارم. حتی بخاطر همین موضوع میخوام از همسرم جدا بشم…ولی میترسم از همه چیز.
سلام من ۱۷ سالمه و این اختلال رو دارم و خیلی وقت هستش دقیقا نمیتونم بگم از کی شروع شده یادمه از بچگی بیشتر اوقات تنها بازی میکردم ولی میشه گفت یه بازه ای کلا به صفر رسیده بود تا دو سال اخیر که اوج گرفت
اما باز هم همه چی خوب بود تا چند وقت پیش یکم مشکل ایجاد کرد چون تایم رویا پردازیا طولانی تر بودش و چون امسال کنکوری هستم وقت زیادی براش ندارم
تصمیم گرفتم دیگه انجامش ندم و الان چند وقته که اصلا سراغش نرفتم
(من فقط وقتایی که آهنگ گوش میکنم دچارش میشم بخاطر همین دیگه آهنگ گوش نکردم و حل شد)
ولی در آینده بعد از کنکور میخوام بازم ادامش بدم
واقعا چه مشکلی داره؟ خیلیم خوبه از نظرم ..
نه عزیززم از ائمه کمک بگیر. منم ۳۰ سالمه از وقتی میرم هیئت خیلی بهتر شدم. ا میدونی اگ بخوای چیزی فراموش کنی باید اول ازش متنفر بشی تو ذهنت و باورلت. هر وقت اومد سمتت باید بگی من متنفرم از تو. یا بعد خیال پردازی باید بگی خب فکر کردی حالا چی شد. اصلا پیش هنه تو خیالاتت به همه جا رسیدی خب ک چی… واسه خودت س سرگرمی و دلخوشی درست کنی ک بهش ما سته بشی
من که اوضاع خیلی خرابه از بچگی رویا پردازی میکردم الان ۳۰ ساله کارم همینه . رویاپردازی خوبه ولی تا یه حدی تمرکز منو به طور کامل گرفته البته زمان های که مشغله دارم رویاپردازی نمیکنم اما مدام خودمو یک ابر قهرمان در ذهنم تصور میکنم. بعدش که تموم میشه کلی راه میرم حرف میزنم بازی میکنم که مثلا ابر قهرمانم بعد که خالی شدم احساس گناه میکنم و به کار خودم می خندم. مثل یک بچه سه ساله که شمشیر میگیره دستش با خودش بازی میکنه منم همین کارو میکنم . حتا بابام میگه نرید تو اتاق فلانی داره بازی میکنه فکر کنید با ۳۰ سال سن😂😂😂 بسیار منزوی و بی اعتماد به نفس شدم . و تمرکزم صفر شده . اینم بگم که بسیار خلاق هستم و باهوش و کلا تحصیلاتم وقتی می نویسم همه تحصین میکنند و میگن نویسنده خوبی هستی . اما از این استعداد بدترین حالتو دارم استفاده میکنم.
این دقیقا منم
از ائمه کمک بخواین
همچنین البته با این فرق من خودمو جای ابرشرور میزارم و همه قهرمانان رو میزنم جوری ک نتونن درس را برن البته عشق زندگیم ی قهرمان خوبه و بابتش از بد بودنم میگذرم این سناریو توی ذهنم همیشه در جریانه
سلام من هم خیلی وقته این مشکلو دارم کسی اگه راه حلی داره تو رو خدا بگه
سلام من ۱۷ سالمه و این اختلال رو دارم و خیلی وقت هستش دقیقا نمیتونم بگم از کی شروع شده یادمه از بچگی بیشتر اوقات تنها بازی میکردم ولی میشه گفت یه بازه ای کلا به صفر رسیده بود تا دو سال اخیر که اوج گرفت
اما باز هم همه چی خوب بود تا چند وقت پیش یکم مشکل ایجاد کرد چون تایم رویا پردازیا طولانی تر بودش و چون امسال کنکوری هستم وقت زیادی براش ندارم
تصمیم گرفتم دیگه انجامش ندم و الان چند وقته که اصلا سراغش نرفتم
(من فقط وقتایی که آهنگ گوش میکنم دچارش میشم بخاطر همین دیگه آهنگ گوش نکردم و حل شد)
ولی در آینده بعد از کنکور میخوام بازم ادامش بدم
واقعا چه مشکلی داره؟ خیلیم خوبه از نظرم ..
خیلی لذت میبرم از این بیماری به طوری که به شخصیت هاش عادت کردم دیگه نمیتونم بدون اونا زندگی کنم حتی چندین بار قسم سفت سخت خوردم که دیگه خیال پردازی نکنم ولی نشد معتادش شدم هیچ امکانی نداره فیلمی که ساختم رو تو ذهن خودم فراموش کنم هیچ وقت
سلام
منم این مشکل رو داشتم تا اینکه رفتم پیش روانپزشک. بهم قرص فلووکساومین و رسپیریدین داد و باور کنید از همون روز های اولی که خوردم ، بششششدت وضعم بهتر شد
الانه خیلی خیلی خیلی کمتر رویا پردازی میکنم
پیشنهاد میکنم شما هم حتما برید پیش یه روانپزشک صد البته کاربلد چون همه راهش رو بلد نیستن
توصیه اکید هم میکنم سرخود چیزی مصرف نکنید که خطرات جبران ناپذیر داره. حتما تحت نظر یه روانپزشک کارکشته دوره درمان رو طی کنید.
من فلووکسامین مصرف کردم
کارم به خوردنی رسید هیچ فایده ای برام نداشت
الان من به دکتر روانپزشکم این موضوع رو میگم و میگه اصلا شما مشکل نداری این خیلی هم خوبه😐 واقعا پیدا کردن دکتر خوب هم مشکله.
منم الان پایه یازدهم تجربی هستم و حدود دو سال است خیال بافی میکنم سال بعد کنکور میدم و درسام را هم خوب جلو میبرم و خوب میخوانم هر روز اما خیال بافی بعضی موقع باعث میشه که زیاد تمرکز نکنم طوری که فقط هندزفری گوشم میزارم و با اهنگ روزی ۶ تا ۷ ساعت خیال بافی میکنم بعضی موقع خیلی کم کرده بودم ولی بعد عید بازم زیاد شده و نتونستم به درسام برسم ولی هر جور میخوام که مهارش کنم
من ۱۷ سالمه ((اولش از وبسایت و مدیران این وبسایت تشکر میکنم واقعا خیلی برای ما کمک کرد تا یکم دلی بحرفیم و من این وبسایت را بعد پیدا کردن ذخیره کردم هر روز میام نظرات بقیه را میخوانم))حالا بریم اصل مسعله من ۲ سال است به این مشکل برخوردم و من را افسرده کرد پایه یازدهم هستم برای کنکورم خوب درس میخوانم تجربی هم هستم دوست دارم پزشک شوم خیلی عالی درس میخوانم حتی بهم نابغه میگن اما این مشکل را هم دارم اولش کم بود بعد بعدش شد یک اختلال نه یک سرگرمی دوست نداشتم تو حیالاتم زندگی کنم دوست داشتم زندگی واقعی داشته باشم و برای زندگی ایندم تلاش کنم باشگاه برم اندام زیبایی بسازم نه اینکه خیال کنم اندام زیبایی دارم ما ها دقیقا مشکلاتمان عین هم است که ۹۰ درصد با اهنگ خیالاتی میشون یا با فیلم یا حتی خودشان ر جای خواننده و یا شخصیت های دیگر میزاریم من یک هفته قبل که این سایت را پیدا کردم هر روز که حرف های دیگران را در اینجا میخواندم و روش های انها را استفاده میکردم برای ترکش چون واقعا دوست ندارم کنکورم شکست بخوره و دوست دارم فقط و فقط تلاش کنم و پزشک شوم و سه روزه که ترک کردم هر بار که سراغم میامد زود به اینجا میامدم و نظرات بقیه را میخواندم تا به خودم بفهمونم این یک مشکله نباید سراغش بری اینجوری سه چهار روز سراغش نرفتم و خودم هم هیچ وقت نمیزاشتم بیکار بمونم یا سرم را شلوغ درس هام میکردم یا حتی با اینکه بیرون رفتن برام سخت بود بیرون میرفتم و با دوستام باشگاه میرفتم تا سرم شلوغ شود اینکه من ترک گردم و واقعا همه شمارا درک میکنم هر سنی داشته باشین یادتان باشد((زندگی کوتاه است و ثانیه ها از طلا))تمام تلاشتان بکنید برید بیرون از زندگی لذت ببرید دنبال هدفتان تلاش کنید هر ادمی هستید بدانید شما هم برای این دنیا ارزشمندید شما ها هم برای آدمایی ارزشمند هستید مادرتان پدرتان یا خواهر برادر یا دوستتان هر انسانی ارزشمند هست دلیلی نداره تو خیالاتی زندگی کنیم فقط ۴ روز بدون خیال هر پیزی زندگی کن و فقط بخند و بگو من طک ادم ارزشمندم بعد چهار روز شما ازاد میشید طوری که انگار تا حالا سر درد و دندان درد داشتید اما بعد چهار روز این درد درست شوم زندگی لذت بخش تر هم میشود قل میدم بهتان اگر چهار روز فقط دنبالش نرید دیگه هیچوقت نمیرید مانند این که اوتوبوس را حل بدین اولش به زور راه می افتد و بعد این که راه افتاد دیگه تمام دیگه راحت تر بقیه مسیر را میره 🙂🙂
بخداا من شماها را درک میکنم اکثر این ادما نابغه هستن و شاید بخاطر فشار درسهایشان به این روز افتادن ولی باور کنید ارزشش هست که ترک کنید یک روزی بعد سالها میاد به خودتان نگید چقدر عمرمان از دست رفت چه کسای عزیزی را از دست دادیم چرا من میگید وقت زیادی برای انها نزاشتم تلاش کنید ترک کنید ۵۰ ساله هم باشی باز دیر نیست باید از این جهنم بیرون بیایی من هنوز جوانم و خیلی خوشحالم که در این سن مهار کردم و زود هم مهار کردم و بقیه زندگیم برای لبخندم و خودم و هدفم تلاش میکنم به دست میارم نه خیالاتی میشوم چون من تونستم❤🌷باور کنید میفهمم که چقدر ازاد شدن از این زندان لذت بخشه بخاطره همین با شوق هیجان این سخنان را گفتم امید وارم همه تک تک شما از زندان ازاد شوید یا بقولی خودتان را رها کنید از این زندگی دروغ من از این وبسایت خیلی ممنونم شاید حرف بقیه بود که من این قدرت را گرفتم و ترکش گردم ((ببخشید که زیاد شد🙂🌷❤))
سلام من یه مدتیه خیالپردازیم رو قطع کردم و دچار افسردگی و اضطراب شدم قرص هم مصرف میکنم اما انگار توان مقابله با واقعیات رو ندارم پیشنهادی دارید؟